«واژه انقلاب در قامت دیپلماسی تعاملی»

رضا رئیسی در روزنامه ی نوآوران نوشت:

« استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» سه کلید واژه راهبردی ملتی بود که برای تغییر حال و احوال خود در همه عرصه ها و نیل به ظرفیت های معطوف به تحقق این واژگان یکی از بزرگترین دگرگونی های تاریخ را رقم زده و انقلاب اسلامی را در اتمسفر ایران زمین به تجلی درآوردند. «استقلال» مقدم بر هر گزاره و گزینه ای در پیشانی این شعار چشم نوازی می کند.

«استقلال» نه فقط به لحاظ ظاهری که از منظر معنایی و عینی نیز مقدم بر دو کلید واژه بعدی است و بدون تحقق آن نیل به دو گزاره آزادی و جمهوری اسلامی نیز ممکن و میسر نمی شد و البته اینان در نهایت روابطی ارگانیک و درهمتنیده با هم دارند. تحقق و تبلور « استقلال» و دستیابی به آن نیز البته از دو منظر سلبی و ایجابی قابل تحلیل و بررسی است.

در رویکرد سلبی « استقلال» مترادف با نفی استعمار و استثمار و هر گونه وابستگی است و در وجه ایجابی برآمده و ملهم از خودباوری، اتکا به داشته ها و ظرفیت های درونی که در صورت فقدان و خلل در هر یک از دو این قاعده کلی آنچه که مقصود و منظور از « استقلال» است به منصه ظهور و بلوغ نرسیده و با ضعف و نقصان روبرو خواهد بود.

نکته آنکه در بخشی از طیف ها و جریان های سیاسی کشور آن وجه سلبی، تا آن میزان وزانت و اصالت یافته و آنچنان بسط و تعمیم داده می شود که معنای دیگر مغفول مانده و در پیامد آن چنین پنداشته می شود که هر گونه ارتباط با بیگانگان یا قدرت های جهانی به معنای خدشه بر آرمان استقلال خواهی و گفتمان اصولی جمهوری اسلامی بوده و کشور و نظام در معرض تهدید و آسیب قرار می گیرد.

از جمله آنکه در جریان مذاکرات هسته ای، طیفی از لایه های منتقد اصل و اساس مذاکرات را محل مناقشه و ایراد دانسته و اگر به شکل علنی هم با توجه به سیاست های اصولی نظام و تاکیدات رهبر معظم انقلاب بر حمایت از مذاکره کنندگان و اصل مذاکرات، این نکته را ابراز علنی نمی کردند اما از رویکردها و واکنش های آنان غیر از این معنی نمی شد مستفاد کرد. آنچنان که اکنون نیز برخی کمافی السابق به برجام و دستاوردهای مذاکرات هسته ای تاخته و هر فعل و انفعالی که پیرامون این دستاورد به منصه ظهور می رسد با سیلی از بهانه گیری ها و انتقادات آنان روبرو می شود. ریشه و خمیر مایه این واکنش ها به همان نگرش غلو آمیز و انتزاعی به مصادیق «استقلال» در بعد سلبی آن باز می گردد که البته پیامد مستقیم و طبیعی آن نادیده گرفتن وجه ایجابی « استقلال» یعنی توانایی ها و پتانسیل هایی است که در چارچوب استغنا و استقرار افراشته داشته های خودی به منصه ظهور می رسد و خود بیش و پیش از هر گزاره ای جایگاه بنیادین در استحکام و دوام « استقلال» دارد. از منظر برخی جریان ها و طیف ها که بی محابا به مذاکره کنندگان تاخته و هرگونه ارتباط و مذاکره را به معنای سازش و ضعف قلمداد می کنند، باید دیواری دور کشور کشید و از اساس هرگونه ارتباط با بیگانگان به معنای باز شدن روزنه نفوذ قلمداد می شود و آنان البته در بسیاری از موارد دغدغه مندانه نگران مخدوش شدن استقلال کشور در ارتباط با بیگانگان و به خصوص دول غربی هستند و مذاکره با آمریکا را به مثابه ذنب لایغفر می دیدند اما نکته آنجاست که این طیف ها بی توجه به قدرت نرم، توانایی ها و پتانسیل هایی هستند که در پرتوی انقلاب اسلامی کشور را در جایگاه و مرتبه ای قرار داده که می تواند با دشمن به موسم نیاز به ستیز برخیزد و به هنگامه لزوم به مذاکره بپردازد- آنچه که به عینه نیز شاهد بودیم و چندی پیش در تقارنی جالب و نمادین همزمان با برخورد قاطعانه با متجاوزان آمریکایی فتح نمایان در عرصه دیپلماسی نیز به منصه ظهور رسید و برجام به دست اجرا سپرده شد. آنان در نگاه تکبعدی و بدور از جامعیت هنوز در انگاره ها و پیش فرض های معطوف به معادلات چند دهه پیش عرصه نظام جهانی قرار دارند و اصل و جان واژه رکین و وزین استقلال و گزاره های معطوف به آن را ملحوظ نمی کنند. از منظر آنان هرگونه ارتباط با ایالات متحده آمریکا -که در سلطه جویی و زیاده خواهی اش هیچ کس شک و شبهه ای ندارد- منجر به خدشه به کشور و ساختار و سیستم شده و از نظرگاه آنان استقلال مد نظر در قالب آرمان های جمهوری اسلامی مخدوش می شود. حال آنکه از یکسو نه امریکا اکنون آن قدرت برتر و برخوردار از هژمونی افسارگسیخته در عرصه نظام بین الملل است و نه از آن مهم تر؛ ما و سیاستمداران و دیپلمات هایمان در موضع ضعف و کاستی هستند که از مذاکرات و یا رویارویی با طرف آمریکایی دچار خدشه و آسیب قطعی و حتمی شویم. مذاکره به معنای تلاش برای دستیابی به نقاط مشترک در حیطه منافع متقابل است. آنچه که در مذاکرات هسته ای ایران و قدرت های جهانی در چارچوب نیل به نتیجه برد- برد به منصه ظهور رسید و از سوی بسیاری از تحلیل گران جهانی از آنجا که برون رفتی متوازن بر سر منافع مشترک از طریق دیپلماسی را در عین سال ها مخاصمه تمام عیار از عرصه های ژئوپلتیکی تا ایدئولوژیکی میان ایران و آمریکا به عنوان دو کشور در حال تخاصم رقم زد؛ به مثابه خلق پارادایمی تازه در عرصه نظام بین الملل به حساب می آید، در وجهه داخلی نیز به خوبی بطلان نگرش تقلیل نگرانه به داشته های خودی و مخدوش شدن استقلال در چارچوب برقراری ارتباط را هویدا کرد و از منظر نگارنده مصداق بارز و تمام قامت تحقق آنچه بود که ملت در ۳۷ سال پیش در خیابان های تهران فریاد زده بودند. ما اگر در دهه های ابتدایی انقلاب با قطع ارتباط با آمریکا و ایادی آن اجازه هر گونه مداخله در مناسبات داخلی را به قدرت های جهانی ندادیم و با شعار راهبردی « نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی» در نظام دو قطبی آن روزهای جهان منادی ندای تازه ای بودیم و استقلال کشور را پایه نهاده و در وجهه سلبی جلوتی نمایان داشتیم در پیامد استقرار و دوام و استحکام ساختار نظام جمهوری اسلامی اکنون در آستانه دهه چهارم انقلاب منطبق با همان شعار اصولی و راهبردی استقلال در وجه ایجابی با اتکا به غنای گفتمانی، پتانسیل های درونی، توانایی های انسانی و همذات پنداری میان حاکمیت و ملت توانسته ایم استقلال کشور را به رخ جهانیان کشیده و در عرصه نظام جهانی و به موازات معادلات داخلی استقلال مبتنی بر قدرت درونی را طنین انداز کنیم.ما اکنون نشان داده ایم که در همه عرصه ها توانایی تقابل و تعامل، منازعه و مذاکره، مبارزه و مبادله را داریم، آنچه که ۳۷ سال پیش مطالبه اش کردیم اکنون به بهترین وجه ممکن به بار نشسته است و استقلال کشور نه اکنون برای خودمان که برای جهانیان نیز امری پذیرفته شده و مورد احترام است اما گویا عده ای در داخل بواسطه نگرش های متحجرانه یا رویکردهای طیفی و جناحی نمی خواهند به این شاکله مرصوص این عظمت نمایان و این عزت هویدا اعتراف و اذعان کنند و با بی انصافی محض بر دستاوردهای رقم خورده خط بطلان می کشند و به زعم خود از منظر نگرش های ارزشی چنین می کنند اما اینان باید بدانند آنچه اکنون رقم خورده تبلور نمایان آرمان ها و ایده آل هایی بود که ملت برای آن به قیام پرداخت و در چارچوب گفتمان جمهوری اسلامی کنون در همه عرصه ها تبلوری نمایان یافته است.

 

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا