چه شیر تو شیری شده!
اوضاع حسابی به هم پیچیده. از یک طرف زمزمه های آمدن جناب هاشمی دوباره اصولگرایان را به هول و ولاانداخته تا در هجمه به ایشان از یکدیگر سبقت بگیرند به ویژه دوستانی که در این زمینه کم سابقه و تازه کارند. مفسد فی الارض خوانده شدن سیدخندان توسط روزنامه کیهان هم نفس ها را در سینه حبس کرده. با توجه به اینکه دست فرمان انتخابات را می شود از مواضع این جریده فخیمه ردیابی کرد پس نتیجه می گیریم که اوضاع کمی قمر در عقرب است. عموجان اصولگرای ما قهقهه یی زده و فرمودند: «بله خب! برای شما هرزه نگارها و قلم به مزدها شرایط مساعد نیست. فکر کردید اگر از مشایی لولو درست کنید سید خندان از فیلتر شورای نگهبان می گذرد. بعدش که دیدید هوا پس است فکر کردید با علم شدن جناب هاشمی آب از لب و لوچه نیروهای سیاسی فرو می ریزد. نخیر جانم! آن «میم. میم» را «لام. لام» برد. به قول جناب لنکرانی مردم به هر کسی رای بدهند به هاشمی رای نمی دهند.» بله، بله در جریان هستیم. باز مسابقه هاشمی هراسی را نامزدهای دولت صولت آغاز کرده اند. چه می شود کرد؟ به قول جناب پزشکیان آدم هایی که تا به حال یک دکان را اداره نکرده اند حالامی خواهند یک کشور را اداره کنند. عموجان گوش ما را پیچانده و با خشم فریاد زدند: «با کی بودی؟ نامزد پایداری را تخریب می کنی؟ سیدخندان که تمام امیدتان بوده مفسد فی الارض اعلام شده. تکلیف شما ریزه میزه ها که معلوم است. حواست باشد اینجا کجاست و پایداری کدام است. چون هاشمی حضورش را پررنگ کرده هوا برتان ندارد. هیچ کس تورم ۵۰ درصدی و آسیب هایی که به گفته جناب زاکانی نظام در دوران ریاست جمهوری هاشمی تحمل کرد را از یاد نمی برد.» خب از یاد نبرند عموجان: چرا قاطی می کنید. ما چه کار داریم به پایداری!؟ اصلاما چه کاره هستیم!؟ آسیب های دوره عالیجناب و مصیبت های دوران سیدخندان را مردم می گذارند کنار دستاوردهای دوره مولوی و شمس و قضاوت می کنند. مگر مردم نباید انتخاب کنند؟عموجان غریدند: «شما لازم نکرده جوش مردم را بزنید. جوش دان تان پاره می شود. شما همان جوش جناب هاشمی را بزنید که برای شکست دیگری به صحنه آمده!» ما؟ هاشمی؟ شکست؟ در همین گیر و دار بود که آقا اسفندیار رفتگر زحمتکش محله ما از راه رسیدند. امروز به کی رای می دهی آقا اسفندیار؟ فرمودند: جناب روح الله حسینیان. به به: به سلامتی. ولی آقای حسینیان که نامزد نیستند! پاسخ دادند: معلوم نیست. از کجا که چند روز دیگر نامزد نشوند. احسنت! توبه را خوب آمدند. فراست شان ما را کشته…
خواب دیدم…
در خواب دیدم که رییس دولت یازدهم داشتند تلفنی با رییس یکی از دولت ها صحبت می کردند. جمعی از نیروهای سیاسی هم حضور داشتند. مکالمه تلفنی از حالتی دوستانه به لحنی پرخاشگرانه و تهاجمی تغییر فاز داد و در نهایت گوشی به زمین کوبیده شد. جناب ولایتی فرمودند: « ای بابا! این چه کاری بود؟ از ظرفیت تلفن باید بهتر استفاده کنید. گاهی با یک تلفن می شود مشکل دو کشور را حل کرد.» جناب باهنر هم وارد بحث شدند که: «آقا این غضنفر بازی ها دیگر چیست؟ همین کارها را می کنید که کشور دچار مشکل می شود. حرص نخور برادر من! کلمپه بخور.»
منبع: روزنامه اعتماد، شماره ۲۶۶۶ به تاریخ ۱۱/۲/۹۲، صفحه ۳ (سیاست)
انتهای پیام
