واکنش منفی دختر هوشنگ ابتهاج به موزیکویدیوی علی عظیمی

یلدا ابتهاج، دختر هوشنگ ابتهاج (سایه) به موزیکویدیوی جدید «علی عظیمی» واکنشی منفی نشان داد، هم استفاده از شعر پدرش را بدون اطلاعش خوانده و هم آن موسیقی را متناسب و با کیفیت ندانست.
در جایى که فرهنگ و هنر در حفظ و نگهدارى ارزش ها و گسترش آن نقش مهمى دارد، تماشاى این سهل انگارى کار دشوارى ست. آنچه روزگارى خصوصیت و نشانه اى از فرهنگ و هنر ایرانى بود امروز به سادگى هیچ شمرده مى شود. و ارزش هاى صیقل یافته اش در دوره اى که ما در آن زندگى مى کنیم به عمد و یا به غیر عمد و یا از روى بى توجهى ما به زیر خاک و یا گوشه اى مهجور مى ماند.
آنچه مرا وادار به نوشتن کرد باز داستان غم انگیز موسیقى ماست این روزها. کسانى این روزها به این باور رسیده اند که مى شود به سادگى به عنوان آهنگساز دست به خلق آثارى زد آنهم بى زحمت و دانش کافى. کافى ست قطعه اى با اشعار شناخته شده و خوب شاعران بنام ساخت. که خب نیمه اى آماده شنونده را به سادگى مجذوب خود مى کند و اکثرا شنونده را با این نیمه آنچنان درگیر و مجذوب مى کند که شنونده به نیمه ی اصلى یعنى موسیقى توجهى کمتر مى کند. حال اینکه چقدر این شعر درک شده و بجا با موسیقى استفاده شده است اکثرا درست شنیده نمى شود.
آنچه مرا وادار کرد تا سکوت نکنم قطعه اى ست که این روزها دوستانى آشنا و غریبه به همراه تصاویرى برایم فرستادند.
قطعه اى بر روى شعر زندگى از سایه.
آنچه براى من دردناک بود این است که یک: شعرى با این محتوا و یکى از شعرهاى برجسته ی سایه چطور مى تواند اینگونه به مخاطب ایرانى بازگردانده شود؟
بعید مى دانم براى تصاویرى که استفاده شده اجازه اى از هنرمندان گرفته شده باشد همانطور که سایه از آن بى اطلاع است دیگران هم حتما بى اطلاعند. در ایران براى استفاده از شعر، گرفتن اجازه معمول نیست. تا آنجایى که در مواردى که افرادى براى استفاده از اشعارى از سایه براى موسیقى مى پرسیدند جواب این بود که این معمول نیست و در واقع با وسواس و دقت کمى که معمول هست جایى براى تایید نمى ماند. در نتیجه تمام آثارى که بر روى اشعار ساخته شده است بدون نظارت و تایید شاعر انجام شده است.
اما انتخاب این تصاویر و شعر و ابتکار نابجایى که آهنگساز در میانه ی شعر بخرج داده این هم جاى تعجب بسیار دارد.
دوم: چه بر سر ما شنونده و مخاطب هنر و موسیقى در این سرزمین آمده است که هرچه به ما تحویل مى دهند مى پذیریم و تازه اشاعه هم مى دهیم. با چه اطمینانى این مى کنیم؟ آیا با این کار ما خودمان ارزش ها را مخدوش نمى کنیم؟ آیا از خودمان مى پرسیم محک ما چیست؟ درست مى شناسیم؟ یا که با یک جمله ی سهل انگار و ساده پذیر مى گوییم این “سلیقه ” است!
آنچه سیاستش سالهاست در همه ی عرصه ها پى ریزى شده و آن، چیزی غیر از درهم و مخدوش کردن ارزش ها و مرزها نیست، همه ی ما را بیمار و گرفتار کرده است. خود، فرهنگ و هنر ناب و خوب و پویا را گم کرده ایم و کمتر دلتنگ آن هستیم و کمتر به صرافت مى افتیم که جستجویش کنیم. هر چه تحویلمان مى دهند مى پذیریم. و مقلد و چشم و گوش ناپاک خیال مى کنیم مى بینیم و مى شنویم. آنچه مى کنیم تکرار و ادامه ی همانى ست که نمى خواهیمش. همان سیاستى که بیمارمان کرده و اینجا این خود ماییم که آن مى کنیم…
استفاده از اثر بدون عنوان نمودن نام و نیز حصول اجازه ، مغایر با حقوق مالکیت معنوی می باشد.
دروغ محضه…این ویدیو با رضایت کامل استاد ابتهاج و خانواده ایشان ساخته شده…و همچنین رضایت کامل تمامی هنرمندانی که در این اثر ایفای نقش کرده اند
به نظر میاد ابن نامه دروغ باشه ، توضیحات رو آقای عظیمی در شبکه های اجتماعی دادند . در ضمن چه بسیارمخاژبانیکه با شنیدن اینموسیقی وجستجوی ساده با سایه بیشتر آشنا شدند و شعر اصلی رو هم خوندند. مشکل اینجاست که نویسنده این متن که خود رو بجای خانواده سایه جا زده مخاطبان موسیقی از این دست رو افرادی بی سواد و کم اطلاع به حساب آورده اند.
واقعا جای سواله اگر استادابتهاج ـ سایه ی ایشان مستدام باد ـ بی خبربودن پس چجوری در موزیک ویدئوی این اهنگ هستن؟؟
درباره ی اون تیکه ی وسط اهنگ هم که از فرد دیگه ای هست باید گفت علی عظیمی ژانر اجتماعی اخیرا بیشتر کار میکنه و این در همون راستاست.پیشنهادمیکنم مصاحبه ی ایشون رو با رادیو گرامافون بشنوید تا بفهمید اون یه خواننده ی الکی و مزخفرف و تازه ب دوران رسیده نیست…