به بهانه مرگ مرتضی پاشایی و سوگواری تلویزیون
به گزارش انصاف نیوز، جواد نظری مقدم در فیسبوک نوشت:
در جامعه ای که، احساسات عنصر غالب باشد و عقلانیت کم رنگ، مداح بیش از روحانی و علما ارج و قرب پیدا می کند. در جامعه ی ما برخی حاضرند برای برخی مداحان جان هم بدهند! به برکت جمهوری اسلامی متأسفانه مداحان قدرت غیر قابل وصفی پیدا کرده اند و به مثابه کنشگری سیاسی و فعال عمل می کنند. برخی از مداحان به بهانه های مختلف به رسانه ی ملی دعوت می شوند و به عنوان الگوهای اخلاقی به مخاطب معرفی می شوند و رسانه ی ملی بر فضای شور و احساس هر چه بیشتر دامن می زند. و دستگاههای فرهنگی به ویژه در سالهای اخیر در جهت ترویج فرهنگ مداحی و کلاسهای مداحی بذل همت می کنند غافل از اینکه توجه بیش از اندازه به عنصر شور و احساس و عاطفه در جامعه، عنصر عقلانیت را در جامعه تحت الشعاع قرار می دهد.
در چنین جامعه ای برخی از منبری ها و خطبایی که عموما” ذوقی سخن می رانند و در رسانه ی ملی حضور دارند و مشی عرفانی و اخلاقی دارند توجه بسیاری از مخاطبان و جوانان را به خود جلب می کنند چرا که جامعه در فضایی غیر عقلانی به فردیت گرایی میل پیدا کند و در خود فرو می روند چرا که عرفان با فردیت گرایی نسبتی عمیق دارد. حتی سبک مداحیها هم از حالت حماسی و سنتی به حالت احساسی و عرفانی و تخدیر کننده بدل می شود.
در چنین جامعه ای نمایش عجیبی از احساسات بخشی از جوانان در بدرقه ی مرتضی پاشایی، چشم ها را نباید متعجب و شگفت زده کند. چرا که بخشی از بدنه ی جامعه در فضایی پر از شور و احساسات به امور حسی توجه دارند و در برابر خوانندگانی که تأمین کننده ی نیازهای حسی جامعه هستند کلاه از سر بر میدارند و اتفاقا” مداحانی مثل هلالی که نماینده ی این شور و عواطف هستند در مجلس یادبود او حضور پیدا می کنند تا این گروهها یکدیگر را تقویت کنند. موسیقی با عرفان پیوندی عمیق دارد. و فضا آنقدر احساسی است که نمایندگان رییس جمهور هم نمی خواهند از قافله عقب بمانند و پیام های تسلیت صادر می شود!
بگذریم از سیاست های عجیب و غریب صدا سیما که واقعا” برخی سیاستگذارنش از تعادل گویی برخوردار نیستند و خبر درگذشت این خواننده را به طرز غیر قابل باوری منعکس کردند و چنان در سوگش نشستند که تو گویی ثلمه ی جبران ناپذیری است در ایران اسلامی. برای خیلی ها این سوال طرح می شود که چرا رسانه ی ملی بخش قابل توجهی از برنامه ها را به این خواننده پاپ اختصاص داده است؟
سرمایه های میهن را باید ارج نهاد و فقدان هر کدامشان دل را می سوزاند اما قرار نیست رسانه ی ملی اینگونه خود را سوگوار نشان دهد. آیا برای دیگر سرمایه های ملی اینچنین از خود بیخود می شود؟! البته اگر بپذیریم این خواننده که صدای خوشی هم داشت از سرمایه های ملی باشند. امروز دوست جوانی که خود از دوستداران پاشایی هم بود میگفت چرا غلامحسین مظلومی غریبانه تشییع شد؟ چرا رسانه ی ملی آنچنان که باید انجام وظیفه نکرد ولی در مورد پاشایی سنگ تمام گذاشت؟
با این اوصاف همگان انتظار دارند اگر هنرمند محبوب دیگری رخت آخرت بر تن می کند رسانه لباس عزا بر تن کند و همچنین اگر ورزشکاری و عالمی و ….
تشییع پر سر و صدای مرتضی پاشایی در خیابانها و تجمعات و اشک ها و ضجه ها و گاها” تجمعات تفننی دوستدارانش از حاکمیت و غلبه ی پر رنگ انرژی شور و احساس و کمرنگ شدن عقلانیت در جامعه ی ایران امروز حکایت می کند.
انتهای پیام