شرح پریشانى نجفی | محمد طبیبیان

محمد طبیبیان، معاون اسبق سازمان برنامه و بودجه، در یادداشتی تلگرامی نوشت:

این روزها خبر قتل همسر دوم دکتر محمدعلى نجفى توسط وى و دستگیرى او بسیارى را متحیر کرده و از ابعاد مختلف حیرت‌انگیز و تاسف‌بار است.

من دکتر نجفى را از دهه شصت و دانشگاه صنعتى اصفهان مى‌شناختم که بعدا وزیر شد و به تهران آمد. او فارغ‌التحصیل ریاضى از دانشگاه ام‌آى‌تى و یک نخبه هوش و استعداد بود. در مشاغل مختلف شامل وزیر آموزش و پرورش، وزیر علوم و رییس سازمان برنامه همیشه از او به نیکى یاد مى‌شد؛ به دلیل نقش موثرى که در عملکرد محیط کار خود داشت و علاوه بر آن حسن سلوک، انسانیت و اخلاق نیکو.

نه از دانشجویان او و نه همکاران موردى را نمى شناسم که با خشم و کینه از او یاد کنند. وقتى در دور اول ریاست‌جمهورى آقاى خاتمى رییس سازمان برنامه بود؛ برنامه سوم را تدارک دید و نظم نسبى بودجه‌اى که ایجاد کرد، در زمانى که درآمد نفت هم ناچیز بود، سبب شد در آن ایام تورم نسبتا پایین را به ارمغان آورد.

بعنوان یک مورد خاطره‌اى را ذکر مى‌کنم. در آن زمان رییس هیات امناى موسسه برنامه‌ریزى هم بود که محل اشتغال من بود. در مهمانى افطارى که براى همکاران سازمان برنامه ترتیب داده بود، دوستانى که حضور داشتند گفتند تا مادام که حتى پایین‌ترین رده‌هاى کارکنان به‌نحو وافى پذیرایى نشدند، دم در ورودى براى خوش‌آمدگویى ایستاد و لب به غذا نگشود.

گرچه من از نزدیک روابط دوستى و معاشرت با ایشان نداشتم، در ملاقات‌ها و جلسه‌هاى مختلفى به مناسبت‌هاى دانشگاهى و حرفه‌اى تا قبل از دولت آقاى روحانى با وى تماس داشتم. همیشه خصایل انسانى و استعداد ذاتى و دستاورد تحصیلى و مدیریتى او را تحسین مى‌کردم.

زمانى که مطرح شد قرار است شهردار شود؛ برخى از دوستان سیاسى او به او پیام دادند که از این کار بگذر و این شغل را مپذیر به دلایلى که برایشان مبرهن بود، که البته موفق نشدند.

در مدت شهردارى و پس از آن روندى در مورد زندگى او طى شد که در تعارض با همه گذشته او قرار مى‌گیرد و یک ثروت انسانى، اجتماعى و تجربى را به این روز تیره مى‌رساند.

تاسف من بسیار است هم در مورد سرنوشت شخص دکتر نجفى و خانواده او شامل همسر دوم و هم در مورد یک مطلب کلى‌تر .

مسلما نمى‌توان نسبت به زشتى عملى که انجام شده بى‌تفاوت بود و ایشان را از مسئولیت به‌هیچ‌روى برى دانست.

اما مى‌توان به زبان تمثیل این پرسش را مطرح کرد، قرار بود در جامعه ما سازوکارهایى تعبیه شود که مس را طلا کند. چه شد که سازوکار هایى در کار هستند که معکوس عمل مى‌کنند و طلا را با تنزل ماهیت و ارزش روبرو مى‌سازد؟

اگر همه حقایق در مورد این ماجرا مطرح شود؛ شاید کلیدى براى شناسایى این فراگرد یافت شود.

آخرین تماس میترا استاد با انصاف نیوز قبل از قتل

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

یک پیام

  1. خودتان راچنین فرض کرده اید یا مخاطبانتان را؟؟؟؟؟خب…حضرات ازدست این یکی هم که راحت شدید ….نفر بعدی کیست؟؟پرستوها اماده اند……معلومنیست این ماراتن مضحک سرانجامش چیست…..

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا