جای خالی سروش معلم در دانشگاه

حمیدرضا ابک، روزنامهنگار حوزه اندیشه، در یادداشتی اینستاگرامی نوشت:
در میان تمام نوشتههایی که این بیست و چندسال درباره عبدالکریم سروش منتشر شده، کمتر دیدهایم مدافعان و منتقدان، به سروشی بپردازند که “معلم” بود.
اتفاقا این سالها که اسطورههای معلمی و استادی در حوزههای متنوع علوم انسانی میروند تا با رو شدن سرقتی ادبی یا آشکار شدن زدوبندی غبرادبی، یا در بهترین شرایط به ضرب خستگی ناشی از جفا و ظلم روزگار یکی یکی عرصه را خالی کنند، من یکی بیشتر یاد دکتر سروشی میافتم که معلم بود.
صبوری و متانت سروش در تدریس، تسلط، دقت و صراحتش در بیان آنچه بدان میپرداخت، زمان و ذهن و جانی که وقف دانشجویانش میکرد و از همه مهمتر سختگیریهای مردافکنش با کسانی که بعنوان استاد راهنما و مشاور برگزیده بودندش، بخشی از صفات پسندیدهای بودند که در سروش معلم متجلی بود و در مدعیان معلمی ناپیدا.
ما مستمع آزادهای کلاسها و جلسهها و گعدههای دکتر سروش، حیرت میکردیم وقتی میدیدیم چگونه برای یک پروژه دونمرهای، پوست از سر دانشجویانش میکند و تا راضی نمیشد، نمیپذیرفت و نمره نمیداد.
اما برای من یکی از ویژگیهای معلمانه دکتر سروش بیش از دیگر صفاتش چشمگیر و جذاب بود. سروش آن سالها، هیچ سوالکنندهای را تحقیر نمیکرد؛ هرگز.
بارها پیش میآمد کسی از سر نادانی یا بیتوجهی سوالی بیربط مطرح میکرد. یا بسیار پیش میآمد کسانی دست بلند میکردند و وقت میخواستند و بیآنکه سوالی داشته باشند، ده دقیقه برای سروش و دیگران سخنرانی میکردند.
سروش، صبور و پرحوصله گوش میداد، از پرسشکننده تشکر میکرد، مقدمهای میچید و با هوش کمنظیرش چنین وانمود میکرد که منظور سوالکننده این بوده و اتفاقا چه سوال مهمی مطرح کرده و بعد، به سوالی که خودش مطرح کرده بود پاسخ میداد و سوالکننده و ما، حضار عصبانی از سوال بیربط، را راضی و سرشار از انگیزههای بیشتر برای دانستن و پرسیدن میکرد.
به همین دلایل است که سروش معلم برای من همواره از سروش فیلسوف و سروش متاله و سروش متکلم ستودنیتر و جذابتر بوده؛ جایش در دانشگاه، از همیشه خالیتر است.
انتهای پیام