گزارشی از خیریهی سوادآموز به کودکان قبرشوی، زبالهگرد و دست فروش
به گزارش انصاف نیوز، محمدرضا کاظمی در تهران امروز گزارش داد: بالاخره بعد از کلی گشتن و پرس و جو کردن از مردم در یکی از کوچه پس کوچههای سرآسیاب ملارد مقابل در زرد رنگی میرسیم. «این در خانه مهر است که باز هست هنوز…»، این قطعه روی تابلو انجمن حامیان کودکان کار و خیابان نوشته شده است که به دیوار کنار در ورودی پیچ شده، بیرون در دنیا همان دنیای ماست، آدم بزرگها به قول خودشان دنبال یک لقمه نان و یکی دوتا از بچهها هم توی کوچه، گرم بازی، مثل دوتا پرنده! اما آن طرف در انگار دنیای دیگری است، وارد انجمن که میشوی سر و صدای بچههایی که شور و شوق در چشمانشان موج میزند گوشها را نوازش میکند. بچههایی که تا دیروز در خیابان اسپند دود میکردند، در امامزادهها قبر میشستند یا در زبالهها دنبال وسایلی برای فروختن و پول در آوردن میگشتند، امروز با حضور در این انجمن و یادگیری سواد و مهارتهای اجتماعی، دیگر به سمت آن کارها نمیروند و شغلهایی چون شاگرد مکانیکی و سبزی پاک کردن در خانه و… را پیدا کردهاند.
پشت ساختمان انجمن یک حیاط کوچک قرار دارد که آنجا را مسقف کردهاند. فرش روی زمین پهن کردهاند و روی سفرههایی که انداختهاند ظرفهای غذا چیدهاند. بچهها یکی یکی سفرهها را پرمیکنند. یک میکروفن دست مجری برنامه دادهاند که به بلندگویی کوچکی وصل است، محمدرضا عطایی (بازیگر تئاتر) که ساکن کرج است مجری این برنامه است و با انرژی و هیجان این برنامه را اجرا میکند و نشان میدهد کار با بچهها را بلد است و نیاز به شیر و پلنگ و گربه عروسکی ندارد تا بتواند یکی دو ساعت بچهها را سرگرم کند.
کجا نام او بود گردآفرید؟!
بعد از مسابقه و شلوغ کاریهای مجری، گروهی از بچههای انجمن به همراه یکی دو نفر از داوطلبان که برای کمک به بچهها عضو انجمن شدهاند نمایش کوتاهی را اجرا کردند. نمایش نبرد گردآفرید! نمایش طنزی که خود عطایی روی آن گفتار متن (نرشین) میگفت و پردههای مختلف را شرح میداد و بچههایی که یک صبح تا ظهر فقط تمرین کرده بودند نمایش را اجرا میکردند. «در اصل انجمن با انجام چنین کارهایی مثل راهاندازی گروه تئاتر، دف نوازی یا کلاسهای آموزش نقاشی، عکاسی و… به این کودکان که اکثرا در معرض آسیبهای اجتماعی هستند به جای اینکه ماهی بدهد روش ماهیگیری را میآموزد. این کودکان بعد از حضور در چنین برنامههایی دیگر رغبت نمیکنند کارهای قبلی را انجام دهند. ما خیلی از این بچهها را از قبرشویی در امامزادهها به اینجا آوردیم و امروز شاید فقط یکی دو نفر کار سابقشان را انجام میدهند و مابقی شاگردی کردن در حرفههای مختلف را ترجیح میدهند.» این سخنان خانم پوری است که مسئول خانه مهر حصارک است و امشب مهمان خواهرش است که مسئول خانه مهر سرآسیاب است.
اذان مغرب به افق کرج که پخش میشود برنامه موقتا تعطیل میشود اما مجری برنامه همچنان به شیطنت در پشت صحنه ادامه میدهد و معلوم نیست به کدام منبع انرژی متصل است!. محمدرضا عطایی که به گفته خودش دوست دارد زیاد با این بچهها باشد.«من این بچهها را که میبینم شاد میشوم و برایشان کلی انرژی میگذارم تا این یک شب را شاد باشند و این شب برایشان با شبهای دیگر متفاوت باشد. البته با این انرژی من به سراغ مسئولان و بروبچههای انجمن هم میروم که باعث میشود از شیطنتهای من خسته شوند همیشه من را به زور بیرون کنند!» بعد از اذان هم مجددا عطایی روی سکوی مقابل کودکانی که در حیاط نشستهاند میرود و با کمک سیستم صوتی که متشکل از یک لپتاپ و دوتا باند کوچک است برنامههای سرخوشانه خود را ادامه میدهد. از طیفهای مختلف سنی در بین بچهها وجود دارد همینطور از شهرهای مختلف، البته با توجه به اینکه در آن مناطق مهاجرهای افغان زیادی ساکن هستند بچههای آنها هم جزء کودکان تحت پوشش این انجمن به حساب میآیند.شب مهمانی سرخوشانه کودکان کار تقریبا رو به اتمام است و پدر و مادرها مقابل در انجمن آمدهاند تا بچههایشان را به منزل ببرند. مسئولان خانه مهر یکی یکی بچهها را صدا میکنند و کودکانی که شادی از چشمانشان میبارد و تا دم رفتن هم از شیطنت و شوخی دست برنمیدارند را به دست والدینشان میسپارند، آنها تقریبا با والدین و خانواده بچهها آشنایی دارند و برنامههایی هم برای آموزش خانوادهها در نظر گرفتهاند.
این بچهها نخاله نیستند
خانم مدنی یکی از اعضای هیات مدیره و همینطور عضو هیات امنای انجمن حامیان کودکان کار میگوید:ایده راهاندازی این انجمن از سال ۱۳۷۹ توسط خانم حسینیپور (رئیس فعلی هیات مدیره) به وجود آمد اما صدور مجوز و شروع کار رسمی از سال ۸۱ با مجوز وزارت کشور بود. به گفته وی، در حال حاضر یازده نفر عضو هیات امنای مرکزی و ۷نفر هم اعضای هیات مدیره انجمن هستند. او ادامه میدهد: هدف اول این انجمن از ابتدا کمکردن آسیبهای اجتماعی بوده است. چون در اواخر دهه هفتاد مسئله کودکان کار خیلی مطرح میشد این انجمن برای آموزش این کودکان راهاندازی شد تا بچهها را به حقوق اولیهشان مثل آموزش پرورش و بهداشت و… برسانیم. این حرکت ابتدا با یک اتاق و یک تخته سیاه در محله آق تپه شروع شد و اعضا، بچههای زباله گرد و قبرشوی را پیدا میکردند و آنها را تشویق میکردند سر کلاسها بنشینند. از همانجا کمکم این انجمن توسعه پیدا کرد و در حال حاضر به ۵ مرکز در سراسر کرج و حومه رسیده و حدود سه ماه پیش هم کلنگ مرکز ششم در همان منطقه آق تپه زده شد.
خانم مدنی میافزاید:بچههایی که تحت پوشش این انجمن هستند حدود ۶۰۰ نفر میشوند. همه کسانی که وارد مدارس ما میشوند بدون استثنا مددکاران میروند و از خانه و زندگی این بچهها بازدید میکنند. ما برای تک تک بچهها پرونده مددکاری و از وضعیت خانوادههایشان تا حدود زیادی آگاهی داریم. وقتی خانواده را مورد مطالعه قرار دادند تصمیم گرفته میشود که به این خانواده چه کمکی میتوان کرد. از نظر فرهنگی، پیشگیری اعتیاد یا اگر بیماری داشتند از لحاظ پزشکی.
او ادامه میدهد: در اینجا بحث اصلی آموزش است. بچهها به صورت رهگذری یا فراخوان جذب این مراکز میشوند و بعد خودشان به هم اطلاع میدهند که چنین مراکزی وجود دارد. همه چیز اینجا رایگان است، آموزش، لوازمالتحریر، سالی یک بار لباس عید، هفتهای یکبار تغذیه و… از طرف انجمن در اختیار بچهها قرار میگیرد. در کنار آموزش سالهای تحصیلی ما کلاسهای مختلفی مثل پیشگیری از اعتیاد، بلوغ برای دختران، سوادآموزی برای والدین، مهارتهای زندگی برای پدر و مادرها داریم. او تاکید میکند: اکثر معلمان اینجا داوطلبانه هستند. برای داوطلبها فراخوان داده شده است. بعضا پیدا کردن داوطلب برای کمک بچهها سختتر بود! البته دانشجوها خیلی علاقهمند هستند که به انجمن کمک کنند و از مردم محلی هم کسانی هستند که عضو میشوند. انجمن برای اینکه داوطلبها بدانند چطوری با بچههای کار و خیابان تعامل داشته باشند کلاسهای آموزشی تدارک دیده است که برای همه داوطلبان الزامی است. ما مرتب برنامههای جشن و شادی برای بچهها داریم. مثلا هرسال در عید نوروز برای بچهها جشن داریم که مفصل است، هرسال ماه رمضان هم یک شب مراسم افطاری داریم، کودکان را اردوهای مختلف میبریم یا در پارکها برایشان برنامه برگزار میکنیم.او توصیه میکند:چون همه این بچهها را در خیابان میبینند ما از مردم درخواست داریم که بهراحتی و با دادن یک هزارتومانی یا یک خرید از جنسی که میفروشند از کنار این بچهها عبور نکنند. اینها آسیباجتماعی هستند. بچههایی که در خیابان بزرگ میشوند اگر آموزش نبینند با مشکلات بزرگ اجتماعی روبهرو میشوند، اگر پسر باشند به دزدی و اعتیاد کشیده میشوند و اگر دختر باشند به فساد. ما از مردم میخواهیم این انجمنها را بشناسند و ببینند برای کمکردن این آسیبهای اجتماعی چه کار میتوانند بکنند؟ نه فقط از نظر مالی شاید کسی بتواند به بچهها نقاشی یاد بدهد یا هرکاری که فکر میکند برای این بچهها مفید باشد. این بچهها نخالههای اجتماعی نیستند و نباید با این دید به کودکان کار و خیابان نگاه کرد چون همین بچهها در حال رشد کردن در این اجتماع هستند و با ما زندگی میکنند ما باید برای رفع این آسیبهای اجتماعی به هم کمک بکنیم.
انتهای پیام
