روزنامه‌خوانی با انصاف – ۱۰ اسفند ۹۶

«محمد توکلی»، انصاف نیوز: سفر رییس‌جمهور روحانی به هرمزگان و پیشنهاد ایجاد اتحادیه منطقه‌ای خطاب به کشورهای خاورمیانه، استعفای پر حرف و حدیث رسول خادم از فدراسیون کشتی، ادامه‌ی تغییرات انقلاب‌گونه در دانشگاه آزاد و اخراج استادان این دانشگاه، ماجرای مشکلات پیش آمده در سوخت‌گیری هواپیمای حامل وزیر امور خارجه در آلمان و داربی پرسپولیس و استقلال موضوعاتی بود که در صفحه‌ی اول روزنامه‌های آخر هفته قابل مشاهده است.


علی عالی در سرمقاله‌ی روزنامه‌ی اعتماد نوشت: «پیچیده»؛ بهترین واژه برای توصیف رسول خادم، اظهارنظرهایش و استعفای دیروزش همین است. پیچیدگی همیشه در سایه رییس این روزهای فدراسیون کشتی بود، حتی روزهایی که همزمان ریاست فدراسیون کشتی، عضویت در هیات‌رییسه اتحادیه جهانی کشتی و سرمربیگری تیم‌ملی کشتی ایران را برعهده داشت. رسول خادم از همه این سمت‌ها استعفا داد اما سوال‌های مبهم زیادی پشت این استعفا پاسخ نداده باقی ماند تا نشود این استعفا را به‌درستی تحلیل کرد؛ استعفایی که حتی مورد پذیرش وزارت ورزش هم قرار نگرفت.

به نوشته‌ی این روزنامه‌نگار ورزشی: در کارنامه رسول خادم تنها یک اظهارنظر سیاسی دیده می‌شود. آن‌هم سال ۱۳۷۶ و انتخاب میان سیدمحمد خاتمی و علی‌اکبر ناطق‌نوری برای انتخابات ریاست‌جمهوری. او برای اولین‌بار و تنها همان بار موضع سیاسی‌اش را اعلام کرد: رای به علی‌اکبر ناطق‌نوری…رسول خادم به پشتوانه مدیریت تیم‌های ملی کشتی برای انتخابات شورای شهر تهران کاندیدا شد. نام او در لیست «آبادگران» دیده شد. سرلیست آبادگران، مهدی چمران بود و خروجی شورا، انتخاب محمود احمدی‌نژاد. رسول خادم پس از رای‌گیری در ۹ اسفند ۸۱ به عنوان نفر یازدهم وارد شورای شهر تهران شد.

در ادامه‌ی این یادداشت می‌خوانیم: قالیباف دوسال شهردار تهران بود تا شورای سوم شهر تهران از راه رسید. وقت انتخاب شهردار تازه بود. لابی‌های دولت احمدی‌نژاد فعال شد. جلسه غیرعلنی شد و این‌بار رسول خادم گزینه چمران و احمدی‌نژاد شده بود! آن‌هم مقابل محمدباقر قالیباف. درباره آن جلسه، حرف‌وحدیث‌هایی منتشر شد. اختلاف‌نظرها زیاد بود؛ جلسه‌ای که صبح آغاز شده بود تا غروب به‌طول انجامید. چمران روی نام رسول خادم اصرار داشت اما اصلاح‌طلبان شورا به این اعتقاد رسیدند که رسول خادم به واسطه نزدیکی چمران به احمدی‌نژاد ممکن است «شهردار نزدیک به دولت» شود. آنها پشت قالیباف ایستادند و رسول خادم با یک رای شکست خورد.

و در پایان نویسنده بر این اعتقاد است که: مسابقه دادن با رژیم صهیونیستی در ورزش ایران، خط قرمز است. رسول خادم پرچمدار تعیین تکلیف این موضوع شد. عرف مدیران ایرانی بر این است که موضوع را با لابی‌های پشت‌پرده و نشست با بزرگان سیاست حل کنند اما رسول خادم از ابتدا موضوع را به فضای عمومی منتقل و درباره‌اش موضع‌گیری کرد. به خادم پاسخی داده نشد اما فشار به او افزایش یافت تا آنجا که دیروز متن استعفایش را منتشر کرد. موضوع حل نشد بلکه پیچیده‌تر شد. مثل پیچیدگی‌های مسیری که رسول خادم تا به امروز طی کرده است.


امیرحسین میراسماعیلی در روزنامه‌ی جهان‌صنعت نوشته است: رسول خادم استعفا داد‌. رییس فدراسیون کشتی به خاطر مصاحبه شجاعانه‌ای که چند روز پیش در انتقاد از سیاست بازی نکردن با ورزشکاران اسراییلی انجام داده دیروز مجبور به استعفا شد و در قسمتی از نامه‌اش نوشت: «نمی‌توانم به کشتی دروغ بگویم و گاهی بهترین شیوه برای ایستادگی، نماندن است‌.» به راستی چرا تقدیر ما اینچنین شده تا کاربلدترین مدیران این مملکت فقط برای ابراز صریح عقایدشان تحت فشار قرار گیرند تا استعفا دهند و تنها مدیرانی بر مسند باقی بمانند که بله‌قربان‌گو هستند و مطیع کامل؟ رسول خادم کجای راه را اشتباه رفته؟ در ماجرای علیرضا کریمی که مجبور به باختن در برابر حریفش شد تا با کشتی‌گیر اسراییلی روبه‌رو نشود، چه کسی بیش از همه آسیب دید؟ آیا آرش میراسماعیلی که در مسابقات المپیک سال ۲۰۰۴ آتن مجبور به بازی نکردن در برابر جودوکار اسراییلی شد حالا برنده است؟

به اعتقاد نویسنده: نکته عجیب اینکه هیچ مقام و مسوولی هم در این زمینه جرات انتقاد و طرح مساله را ندارد و وزیر ورزش و معاونانش نیز فقط نظاره‌گر این ماجرا بوده‌اند! وظیفه سلطانی‌فر در چنین مواقعی چیست؟ مقام معظم رهبری در سخنانی به شدت از «تملق و چاپلوسی» انتقاد کردند و فرمودند کسانی که از شخص ایشان انتقاد می‌کنند به مراتب عزیزتر از کسانی هستند که تعریف و تمجید بیخود می‌کنند اما این چه میزان از تملق و چاپلوسی است که شما حتی در چنین موردی جرات دفاع از یک رییس فدراسیون را ندارید و پشت فنی‌ترین مربی کشتی دنیا را خالی می‌کنید آقای سلطانی‌فر؟

و در پایان نویسنده می‌پرسد: آیا حالا با فشار به رسول خادم و مجبور شدن او به استعفا این مشکل حل شده و اسراییلی‌ها خودشان از رقابت با ایرانی‌ها کنار خواهند کشید؟ آیا پرونده مفتوح فدراسیون در کمیته انضباطی فدراسیون جهانی کشتی که احتمالا به محرومیت کشتی ایران منجر می‌شود ناگهان بسته خواهد شد؟ دلیل ترس آقایان از شنیدن حقیقت و فریاد حق‌طلبی رسول خادم چیست؟حرف رسول این است که تکلیف مشخص شود، چراکه می‌داند دیگر بازی یک بام و دو هوا به پایان رسیده و دست‌اندرکاران کشتی جهان هیچ عذر و بهانه‌ای از سوی ایران را نخواهند پذیرفت و در واقع او می‌گوید تکلیف کشتی را مشخص کنید، همین و بس‌.


در سرمقاله‌ی روزنامه‌ی قانون می‌خوانیم: خادم استعفا داد و در متن استعفا جملاتی بود که نشان می‌داد ماجرا به اعتراضات اخیر او به مساله احتمال تعلیق کشتی و ماجرای رویارویی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی باز می‌گردد. مساله‌‌ای که از دیرباز وجود داشته اما می‌توان گفت اسراییلی‌ها با یک برنامه هدفمند به دنبال زیرگیری از ایران، (در مقوله ورزش)،به‌ خصوص به سمت کشتی رفتند. خادم این مساله را زودتر و بهتر از دیگران درک کرد. اگرچه افرادی به او گفتند افکارش «قناس» است و «برای کشتی هزینه‌ساز».با این حال فریادها و درخواست‌های او را باید شنید. وقتی که به‌صراحت درخواست ورود شورای امنیت ملی در حل معضل کشتی را دارد. مهم این است که بدانیم اسراییل با یک برنامه هدفمند به سمت ورزش و به‌خصوص کشتی حرکت کرده است و در مرحله اول کادر فنی و رییس فدراسیون را قربانی کردند. اینکه ما در قبال این مساله چه خواهیم کرد، بحث ثانوی (والبته مهم است) اما آنچه ابتدا باید تصویر شود برنامه ریزی اسراییل است.

به نوشته‌ی داوود حشمتی: باید دقت کنیم که این موضوع در جودو از گذشته وجود داشت اما کشیده شدنش به سمت کشتی، ما را در وضعیتی عجیب قرارداده است.خبری راکه خادم می‌دهد نه فقط با نگاه ورزشی، بلکه باید با نگاه سیاسی، اجتماعی و حتی امنیت ملی مورد توجه قرارداد. او از حضور ورزشکاران که شهروند اسراییل هم نیستند خبر داده و می‌گوید: «حضور نمایندگان رژیم صهیونیستی در مسابقات مختلف به خصوص در رشته‌هایی مانند کشتی و جودو به شدت در حال‌ افزایش است که بسیاری از آن‌ها شهروند اسراییل محسوب نمی‌شوند و این موضوع باعث ایجاد خلل در روند ورزش ایران شده است». این خبر نشان می‌دهد اسراییل به‌عمدبه سمت کشتی حرکت کرده تا ایران را در داخل با مشکل مواجه کند. خادم خواسته یا ناخواسته به درستی بحث ورود شورای عالی امنیت ملی را به مساله باز کرده است. اما ظاهرا فشارها موجب شده تا او استعفا دهد. واقعیت این است که این موضوع را باید از زاویه امنیت ملی مورد بررسی قرار داد.

و در نهایت این روزنامه‌نگار بر این عقیده است که: باید به یادداشته باشیم که اسراییل با هدف‌گذاری دقیق به سراغ کشتی آمده است که از یک سو بیشترین ورزشکار را ما دراین رشته‌داریم و از سوی دیگر پیوندی عمیق با لایه‌های مختلف جامعه ایرانی دارد. ورزشی که در آن وقتی ورزشکار به رقابت می‌پردازد برای هیچ کس مهم نیست از کدام قوم و زبان است. اسراییلی‌ها مشخصا برای جداسازی بدنه جامعه از راس آن به زیرگیری سیاسی در کشتی روی آوردنده‌اند. این روش‌ها را در مورد آن‌ها باید شناخت و شجاعانه برای حل آن اقدام کرد.


مهدی مطهرنیا در روزنامه‌ی آرمان نوشته است: عدم انجام مسابقه با ورزشکاران رژیم صهیونیستی پس از انقلاب اسلامی در فرآیندی ناشی از حاکمیت گفتمانی برای رودررویی با رژیم حاکم بر تل‌آویو با جهت‌گیری ناشی از برخورد دیرینه نگرش اسلامی قبل و بعد از انقلاب اسلامی با رژیم صهیونیستی، شکل و محتوا پذیرفت. از سوی دیگر به واسطه اینکه اساسا ایران، رژیم صهیونیستی را به رسمیت نمی‌شناسد و از نظر حقوقی این مجموعه ساختاری از قدرت در تل‌آویو را فاقد صلاحیت حکومت و اعمال حاکمیت در این منطقه می‌داند، به طور سمبلیک زمینه‌های این تفکر را به وجود آورد که تنها برخورد حقوقی و اعلام رسمی عدم قبول رژیم صهیونیستی به عنوان دولت حاکم بر تل‌آویو را کافی نمی‌داند.

نویسنده ادامه می‌دهد: از منظر مراجع حقوقی موجود در نظام بین‌الملل همین که ایران با شرکت در یک مسابقه انفرادی مثل مسابقات کشتی و در مسابقه تیمی مثل والیبال یا فوتبال در برابر ورزشکاران رژیم صهیونیستی قرار گیرد، به معنای به رسمیت شناختن آنها تلقی می‌شود. از منظر برخی حقوقدانان انجام مسابقه در استادیوم در قالب مسابقات به طور کامل نمی‌تواند مجوزی برای شناسایی دولت رژیم صهیونیستی در به رسمیت شناختن حاکمیت در تل‌آویو و سرزمین‌های اشغالی باشد. بنابر این به‌نظر می‌رسد شرکت قهرمانان تیم‌های ملی ایران در برابر ورزشکاران رژیم صهیونیستی نتیجه‌ای برای شناسایی این رژیم از منظر حقوقی بر سرزمین‌های اشغالی تلقی می‌شود. از این نظر ورزشکاران ایران پس از حدود ۴ دهه پذیرش تبعات چنین تصمیمی، در بزنگاهی تاریخی خواهان تعیین تکلیف در این زمینه هستند.

این آینده‌پژوه در نهایت معتقد است: تاکنون عدم شرکت در برابر ورزشکاران رژیم صهیونیستی چالشی بوده که ایران نگرش سیاسی خود را نسبت به رژیم صهیونیستی در این قالب به نمایش گذاشته، اما اکنون با توجه به سیگنال‌های موجود، این چالش در حال تبدیل شدن به بحران درمیادین ورزشی است. انجام مسابقه در تورنمت‌های بین‌المللی با ورزشکاران رژیم صهیونیستی نمایانگر شناسایی این رژیم خواهد شدکه باید باجدیت در مقابل اینها حاضر نشد. همین رویه فعلی را ادمه داد و هزینه‌های آن را هم پذیرفت.


etemad

صفحه‌ی اول روزنامه‌ی اعتماد


در روزنامه‌ی ایران می‌خوانیم: تشکیل یک اتحادیه بزرگ منطقه در محدوده آبراهه خلیج‌فارس و دریای عمان پیشنهادی است که رئیس جمهوری اسلامی ایران آن را در ادامه ایده مطرح شده پیشینش یعنی تلاش برای شکل‌گیری منطقه قوی‌تر مطرح کرده است. نقطه اتکای این پیشنهاد یعنی تشکیل اتحادیه‌ای برای همکاری در موضوعات صنعتی، تجاری و گردشگری و همکاری در حوزه انرژی بر این اصل قرار دارد که چنین همکاری‌هایی می‌تواند بر کاهش تنش‌های دیپلماتیک در منطقه که تاکنون حاصلی جز جنگ و فجایع انسانی در پی نداشته، تأثیر بگذارد و نیز منطقه را در برابر اعمال نظر و مداخله قدرت‌های فرامنطقه‌ای تقویت کند. با این حال ناگفته پیدا است که هر دو این اهداف بر برداری خطی حرکت نمی‌کنند، بلکه طبیعتاً در مداری قرار دارند که مقتضیات آن تأثیر متقابل سیاست بر اقتصاد و روابط فرامنطقه‌ای بر مناسبات منطقه‌ای است.

فریدون مجلسی می‌نویسد: این واقعیت که ایران بنای روابط بین‌المللی آینده خودش را بر پایه اعتدال، عقلانیت و توسعه اقتصادی گذاشته است، واقعیتی است که  اگر چه یک بار خود را در حل مسأله هسته‌ای نشان داده است اما باید برای کشورهای منطقه و حتی کشورهای خارج از منطقه  همچنان تبیین شود.
اگر چه باید گفت که توسعه همکاری‌های منطقه‌ای تا رسیدن به هدف غایی تشکیل اتحادیه منطقه‌ای حرکتی است مستلزم استمرار و گذر زمان اما پیش نیاز غیر قابل انکار آن اعتماد متقابل کشورهای منطقه به یکدیگر و احساس امنیت بیشتر ناشی از همکاری متقابل است. زیرا اگر کشوری احساس کند در اثر همکاری با کشور دیگر ممکن است وضعیت ثبات و قوت خود را از دست بدهد طبیعتاً در چنین روندی وارد نخواهد شد. همچنین برخلاف تصور اولیه تحقق این هدف صرفاً به بهبود روابط منطقه‌ای متکی نیست. بهبود روابط ایران با کشورهای غربی می‌تواند به واسطه دو نتیجه تحقق ایده اتحادیه بزرگ منطقه‌ای را تقویت کند.

به عقیده‌ی این کارشناس بین‌الملل: فراهم شدن این پیش‌نیازها در داخل کشور نیز به اجماع نخبگان سیاسی نیازمند است. اینکه صدای واحدی از تریبون‌های تأثیرگذار کشورمان برای دعوت از کشورهای منطقه به همکاری و تنش‌زدایی شنیده شود، دست‌کم به حرکت تأثیرگذار ایران در این مسیر منتهی خواهد شد و باید امیدوار بود که دولت‌های حاکم بر دیگر کشورهای منطقه نیز با درک مزیت‌های این همگرایی قدمی به پیش بگذارند


cartoon - javan

حسین کشتکار – روزنامه‌ی جوان


سرمقاله‌ی روزنامه‌ی ابتکار به موضوعی اقتصادی-سیاسی پرداخته است، البته با اشاره‌های فوتبالی: «مدام می گوییم فوتبال ناپاک؛ من فقط می خواهم بپرسم که دیگر جاهای ما پاک است که توقع پاکی فوتبال را داشته باشیم؟ باید همه چیزمان به هم بیاید.» این جملاتی بود که مرحوم ناصر حجازی در روزهای آخر عمرش گفت تا این اسطوره فوتبال را در آستانه مرگ، ممنوع‌التصویر کند و امروز همان صدا و سیما به واسطه تغییر دولت بانگ بلند فساد (دولتی) را به تناوب در برنامه‌های خود مطرح می‌کند. حالا اما بیش از هر زمان دیگر هم‌آمیزی مفاهیمی چون فساد، در فوتبال و اقتصاد عینی تر شده است. فوتبال به عنوان یک رویداد اجتماعی مهم با سپهر سیاست عجین شده است و در یک روند تاریخی چند دهه ای متاثر از تحولات سیاسی کشور مقیاسی کوچکی از یک کل شده است. چنانچه روزی که محمد دادکان فدراسیون فوتبال را با بیش از ۵ میلیارد تومان درآمد بدون دریافت کمک از هیچ نهاد دولتی تحویل دولت نهم داد، او را بدون ترس از جریمه فیفا عزل کردند تا انتصابِ سلیقه ای شان حال روز فوتبال را از هر زمان دیگر دچار آشفتگی کند.

ژوبین صفاری معتقد است: روند فوتبال کشور اما قرار بود مانند اقتصاد( و البته سایر مطالبات مردم) با شروع دولت یازدهم تغییر کند. امید مردم بازگشت به روند رو به بهبود دولت هشتم گره خورده بود اما تغییرات چه در عرصه سیاست و اقتصاد و چه در زمین فوتبال تنها با چند دستور از روند رو به انحطاطش باز ماند. اقتصاد کشور مانند تیمی که فقط کلین‌شیت را بلد باشد از مسیر سقوط باز ماند اما گلی نزد. چنانچه مسیر رشد تورم متوقف شد اما گلی تازه در اقتصاد کاشته نشد. پیکره دفاعی این تدبیر، مانند مربی‌ای که نمی‌تواند تا ابد با سیستم دفاعی نتیجه بگیرد (چنانچه یونان با این روش تنها یک بار طعم افتخار آفرینی را چشید) از هم پاشید. بازار ارز و سکه که با این تدبیر دفاعی آرام شده بودند باز هم راه نفوذ به دروازه اقتصاد را پیدا کرد، فساد از سپهر سیاسی و اقتصادی کشور رخت بر نبست و فوتبال‌مان هنوز نتوانسته امیدوار باشد که از دل کلین شیت های خود در مقدماتی جام جهانی، آینده پایداری برای افتخار آفرینی در عرصه های جهانی داشته باشد.

به نوشته‌ی این روزنامه: باید یادمان باشد ورزش گاهی در تاریخ معجزه کرده است، چنانچه در آفریقای جنوبی مسابقات کریکت، با تدبیر ماندلا پیوند سیاه و سفید و همبستگی ملی را ایجاد کرد. فوتبال یک رویداد اجتماعی مهم است که حالا در آستانه دربی دو تیم پایتخت، خواب را از چشم هواداران با امید برد تیم محبوب شان گرفته است . فوتبال را جدی بگیریم و درس‌های آن را برای اقتصاد و سیاست به کار ببندیم. دربی جای احتیاط نیست، بازی قشنگ نفس تماشاگران را تازه می‌کند همان طور که بازی هجومی در اقتصاد و سیاست می تواند امید مردم را به ادامه راه تازه تر کند. زمان کلین شیت گذشته، باید به فکر گل زنی بود.

Cartoon-shahrvand

سلمان طاهری – روزنامه‌ی شهروند


محمدسجاد حسین‌پور در روزنامه‌ی وطن‌امروز نوشته است: هم‌پیمانی آلمان و فرانسه با ایالات‌متحده آمریکا درباره تغییر برجام، موضوعی نیست که بتوان بسادگی از کنار آن عبور کرد. «رویکرد سیاسی» و «بستر‌سازی رسانه‌ای» این ۲ کشور نشان می‌دهد برلین و پاریس، ژست قبلی خود درباره «حمایت همه‌جانبه از برجام» را کنار گذاشته و در صدد معامله با دولت ترامپ بر سر تغییر برخی مفاد توافق هسته‌ای و اضافه کردن موارد دیگری به برجام هستند. حتی به نظر می‌رسد تروئیکای اروپایی سعی دارد توافق جدیدی را میان خود منعقد کرده و مطابق آن، هرگونه ممانعت کشورمان از بازرسی اماکن نظامی و حتی آزمایش‌های موشکی کشورمان را به مثابه خروج رسمی ایران از توافق هسته‌ای قلمداد کند.

نویسنده مدعی است: گزاره‌های «پایبندی اروپا به برجام» و «ایستادگی اروپا در مقابل کارشکنی‌های برجامی آمریکا» هر دو ابطال شده است! به نظر می‌رسد طی ۲ سال اخیر، در مواردی از جمله پروسه اجرایی شدن برجام، «اروپای ایده‌آل» به مبنای عمل و تصمیم‌گیری دستگاه سیاست خارجی ما تبدیل شده بود نه «اروپای واقعی»! هم‌اکنون «اروپای ایده‌آل» دیگر وجود عینی و خارجی ندارد و «اروپای واقعی» جایگزین آن شده است؛ اروپایی که تحت تاثیر مناسبات درون‌آتلانتیکی خود با ایالات متحده، براحتی سند توافق هسته‌ای را نادیده انگاشته و در صدد انعقاد توافقی ثانویه – که مغایر توافق هسته‌ای اصلی و اولیه است – برمی‌آید.

به نوشته‌ی این روزنامه: کلیت موافقت اروپا با «اصلاح برجام» و انعقاد توافق ثانویه در این باره، به معنای «مردود شدن» تروئیکای اروپایی و کل اتحادیه اروپایی در آزمون صیانت از توافق هسته‌ای است. اگرچه مقامات اروپایی در نوعی فرار به جلوی آشکار سعی دارند اقدام وقیحانه خود در همراهی با ایالات متحده را به عنوان اقدامی در راستای حفظ کلیت توافق هسته‌ای و جلوگیری از ابطال کامل آن وانمود کنند اما چنین ادعایی از سوی سران کشورهای آلمان، فرانسه و انگلیس قابل پذیرش نیست.


در روزنامه‌ی جوان می‌خوانیم: نزاع نهفته» از مؤلفه‌های مهم دکترین سیاست خارجه ایالات متحده در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران است که طرفین نزاع در این میان مردم – حاکمیت تعریف شده است. تبدیل نزاع نهفته به «نزاع علنی» در بستری اتفاقی می‌افتد که رکن اصلی آن «اعتماد عمومی» است، به این معنا که کاهش اعتماد مردمی به حاکمیت اسلامی نخست به نزاع نهفته تبدیل می‌شود و پس از آن به نزاع علنی که در مصادیقی مانند اردوکشی خیابانی و فروپاشی حاکمیت اسلامی عینیت می‌یابد، منجر می‌شود. به بیان بهتر در یک فرایند زمانی سطح بدبینی مردم نسبت به حاکمیت اسلامی به قدری عمیق و گسترده شود که جامعه با تفکرات و اهداف مسئولان و کارگزاران نظام احساس همذات‌پنداری نکند و علت شکل‌گیری چنین تناقض پنهانی، بدبین شدن مردم به مدیران ارشد حکومتی است.

محمد اسماعیلی ادامه می‌دهد: شکل‌گیری این دیدگاه در بین مردم که رانت‌خواری و فسادهای اقتصادی و تشکیلاتی در بین مسئولان کشور نهادینه شده، مدیران ارشد بامشکلات اقتصادی و معیشتی آنها بیگانه و تنها به منافع وابستگان خود متمرکزند در درجه نخست با کاهش مشارکت مردمی در انتخابات خود را نشان می‌دهد و در ادامه می‌تواند در قالب‌های اعتراضی دیگر خود را نشان دهد. نظام سلطه به دنبال شکل‌دهی نارضایتی عمومی با هدف ایجاد نزاع نهفته و پس از آن نزاع علنی میان مردم – حاکمیت است که بر اساس آن جامعه نه تنها اخبار رسانه ملی و آمار دستگاه‌های معتبر را فاقد اعتبار دانسته و به منابع و رسانه‌های غربی رجوع می‌کند بلکه به سخنان و موضع‌گیری مسئولان کشور وقعی نمی‌نهد و حتی اعتبار سخنان مقامات غربی را بیشتر از مقامات داخلی می‌داند.

به نوشته این روزنامه‌ی اصولگرا: بی‌اعتمادی نسبت به مسئولان کشور و آینده نظام اسلامی و ناامنی ارتباطی دوطرفه است که روی کارکردهای حاکمیت اسلامی تاثیرات گسترده‌ای داشته است. از نخستین این پیامدها، بی‌توجهی مردم به قانون است به این شکل که جامعه بسیاری از ضوابط را ساختگی و مقررات کهنه و ناهماهنگ با اوضاع و احوال تلقی می‌کند چراکه نظام سیاسی – اقتصادی کشور را بسته می‌داند که تنها تقاضاهای غیرواقعی طیفی ویژه‌خوار را دنبال می‌کند! در نتیجه قانون و سیاستگذاری بی‌اعتنا به منافع ملی وضع می‌شود. بی‌حرمت شدن قانون از سوی مقامات حکومتی، بی‌ثباتی سیاسی و اقتصادی، تغییرات مداوم قواعد و رویه‌های رسمی، فساد مقامات، تبعیض‌هایی که حکومت میان شهروندان روا می‌دارد و بی‌صداقتی مسئولان همه موجب شکاف بین جامعه و حکومت و حتی مردم می‌شود. بی اعتمادی عمومی روی کارکرد کانال‌های ارتباطی مابین نظام سیاسی و مردم از جمله احزاب و رسانه‌ها نیز تأثیر می‌گذارد


cartoo - shargh

جلال پیرمرزآبادی – روزنامه‌ی شرق


جهانبخش خانجانی در روزنامه‌ی اعتماد نوشت: هر دولت برای کسب آرای مردم برنامه‌ای را ارایه می‌دهد و بر این مبنا سعی می‌کند مسیری را ترسیم کند که مردم بیشترین رضایتمندی را از آن داشته باشند. گروه‌ها، احزاب و شخصیت‌های سیاسی از این رهگذر به حمایت از برنامه‌های دولت‌ها می‌پردازند. اگر به این موضوع قائل باشیم که این موضوع صرفا به ایام انتخابات برنمی‌گردد و امری فرآیندی است و در طول زمان باید مورد توجه قرار بگیرد، دولت باید به عهد خود وفادار بوده و ارتباط مستمری را با حامیان و سایر جریانات سیاسی داشته باشد. قبل از انتخابات تنها یک جریان سیاسی پشت سر دولت قرار می‌گرفت و منتقدین نیز نقدهای خود را بیان می‌کردند. وقتی که دولت مستقر باید اسباب گفت‌وگو و مجاری ارتباط‌گیری با حامیان خود و در عین حال سایر جریانات و اقشار و گروه‌های سیاسی را برقرار کند؛ چه کسانی که از او حمایت کردند و چه کسانی که منتقد او بوده و مخالفت می‌کردند. اگر این امر صورت بگیرد، دولت در ادامه کار خود می‌تواند از پیشنهادات و راهنمایی‌های حامیان خود و در عین حال نقدهای سازنده منتقدان برخوردار شود.

به نظر این عضو حزب کارگزاران: اگر آقای معاون اول این نقد را مطرح کرده است که دولت گفت‌وگویی با اصلاح‌طلبان، اصولگرایان و نخبگان ندارد، به نوعی نقد به خود است. این کار امر پسندیده‌ای است که کسی از درون دولت به نقد آن پرداخته باشد اما از طرف دیگر می‌توان نقد کرد که چرا این‌کار توسط دولت صورت نگرفته است. دولت صرفا رییس‌جمهور یا معاون اول آن نیست. وزرای دولت نیز از همین ویژگی برخوردار هستند. خیلی از وزرا باب گفت‌وگو و مفاهمه را بسته‌اند و خود را مبسوط‌الید نسبت به افکار عمومی می‌دانند و در عمل نشان داده‌اند اعتقاد فرآیندی نسبت به نظرات مردم ندارند و خود را بی‌نیاز از دیدگاه مردم می‌دانند.

و بخش پایانی این یادداشت: گر دولت و شخص رییس‌جمهور و معاونین و وزرای ایشان مسیر رفته را اصلاح کرده و از خردجمعی بهره‌مند شوند، این فاصله در کوتاه‌مدت ترمیم شده و تعداد طیفی که ممکن است در آینده زاویه بیشتری با دولت پیدا کند، کمتر می‌شود. نوعی انطباق اندیشه‌ای بین برنامه‌ها و دیدگاه‌های دولت به وجود می‌آید. در غیر این صورت این فاصله افزون‌تر خواهد شد و دولت و حامیانش در انتخابات گذشته نمی‌توانند به اهداف خود برسند. این‌گونه نیست که فقط حامیان به اهداف‌شان نرسند؛ بلکه دولت در ادامه مسیرش با مشکلات عدیده‌ای مواجه خواهد شد و سرنوشت پایانی دولت مطلوب نخواهد بود.


در سرمقاله‌ی روزنامه‌ی شرق می‌خوانیم: در خاورمیانه تفکری حاکم است که دشمنی با تاریخ یکی از برجسته‌ترین مشخصات آن است و به‌کرات، تخریب آثار تاریخی را دنبال کرده‌اند. این سکه تاریخ‌ستیزی روی دیگری هم دارد؛ تجددگرایی بی‌دروپیکر. این اندیشه در ایران دوران پهلوی هم سابقه دارد. یکی از القابی که هفته‌نامه مشهور «توفیق»به برخی از سردمداران رژیم گذشته می‌داد، «کلنگی»بود؛ یعنی تفکری که اساس کارش بر خودنمایی حاصل از تخریب است.پیوند این دو نگاه را در بعضی از دوره‌های مدیریتی پس از انقلاب می‌بینیم.

احمد مسجد‌جامعی در ادامه نوشته است: معماری و شعر و هنرهای خاص خودشان را داشته‌‌اند و همچون گالری‌های جداگانه و گوناگون رنگ‌و‌‌وارنگ بوده‌اند. اما آنچه اینان نوسازی می‌نامند تحمیل یک مجموعه از کلیشه‌هاست که در همه‌جا تکرار می‌شود. درباره سنگ قبرها هم همین‌طور است. ساماندهی شهری و نوسازی و عمران فضاهای این‌چنین، آداب و قواعدی دارد و چنین نیست که مدیریت‌های جزیره‌ای یا شخص و دستگاهی رأسا برای آن تصمیم بگیرد و خودمختار عمل کند که اگر چنین کند عنوان سامان‌زدایی شایسته‌تر است. اینها که موارد تاریخی است، در بهشت‌زهرا که چندان تاریخی هم ندارد، در حوزه مطالعات اجتماعی از این سنگ‌قبرها، رساله‌ها و مقالات مختلف نوشته شده و می‏شود که در آن مثلا از نام و نوشته (اعم از خط و عبارت‌پردازی و شعر) و تصاویر زن و مرد و تاریخ فوت و امثالهم نتایج اجتماعی بسیاری گرفته‌اند.

به نظر این عضو شورای شهر تهران: به هر تقدیر در چشم مدیران این پروژه‌ها، کریستال‌های خوش‌آب‌و‌رنگ «مال»‌ها که قارچ‌گونه در همه‌جای شهر می‌رویند از آجرها و کاشی‌های موزه‌ها مفیدتر و ارزشمندترند. احتمالا در پس همه این اتفاقات همان نگاه پول‌پرستانه حاکم است که از تجارت قبر هم چشم‌پوشی نمی‌کند.


cartoon - iran

ناهید زمانی – روزنامه‌ی ایران

انتهای پیام

بانک صادرات

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا