روایت رییس اورژانس اجتماعی کشور از کودکآزاری، والدآزاری و فرار از خانه در ایران

رضا جعفری، رییس اوژرانس اجتماعی، با حضور در کافهخبر، درباره آنچه سال گذشته در حوزه آسیبهای اجتماعی رخ داد و برنامههای پیش رو در سال جدید گفت.
فهیمه حسنمیری در خبرآنلاین نوشت: سالی که گذشت، در کنار حوادث تلخ و شیرین در حوزههای مختلف، خبرهای تلخی در حوزه آسیبهای اجتماعی هم داشت، مرگ کودکانی که به شدیدترین انواع ممکن تحت آزار جسمی و جنسی قرار گرفتند و جان باختند، خبرهای ناگواری از انواع خودکشی، گورخوابی و کارتنخوابی و …
در این میان، در پایان سال بود که رییس سازمان اورژانس اجتماعی، به عنوان یکی از مراکز مهم و تاثیرگذار در حوزه آسیبهای اجتماعی، تغییر کرد. حالا رضا جعفری، به جای حسین اسدبیگی، مسئولیت برنامهریزی و مداخله برای کاهش و مقابله با آسیبهای اجتماعی را در این مرکز بر عهده دارد. او با تحصیلات مرتبط و سابقه فعالیت به عنوان کارشناس دفتر آسیبها، مدیر شهرستان و معاون امور اجتماعی بهزیستی استان گیلان، حالا عهدهدار سمت جدید شده و میگوید امیدوار است در پایان دوره کاریاش، اقدامات مثبتی انجام داده باشد.
رضا جعفری در روزهای پایانی سال ۹۶ دعوت ما را برای گفتگو پذیرفت و به کافهخبر آمد تا از آنچه در حوزه آسیبهای اجتماعی در سال گذشته اتفاق افتاده بگوید، همچنین از چالشها و برنامههای پیش رو برای کمتر شدن خبرهای تلخی که میشنویم.
آقای جعفری، گفتگو را از کودکآزاری شروع کنیم که کمتر هفتهای بود خبری از یک کودکآزاری شدید وجود نداشته باشد. آماری از آنچه امسال در این زمینه اتفاق افتاد دارید؟
دقیقا یکی از چالشها در حوزه آمار این است که خیلی قابل استناد نیستند. ما آماری از گزارشهای کودکآزاری که به مراکز ما گفته شده داریم اما این به آن معنا نیست که حتما کودکآزاری انجام شده. گاهی گزارشهایی داده میشود ولی بعد که همکاران ما مراجعه میکنند میبینند چنین اتفاقی نیفتاده، در عین حال مواردی هست که آزار کودکان رخ میدهد اما ما مطلع نمیشویم.. اما در هر حال آماری که وجود دارد این است که از ۴۷۰ هزار تماسی که در شش ماهه اول سال ۹۶ با ۱۲۳ و مراکز اورژانس انجام شده ۳.۸ درصد گزارش کودکآزاری بوده است. با این حال، ما چون فکر میکردیم که ممکن است تمام این موارد به ما گزارش داده نشود و عدهای با خطوط دیگری مثل ۱۱۰ یا اورژانس و آتشنشانی تماس بگیرند، تفاهمنامه مشترکی در تمام استانها انعقاد کردیم که تمام مواردی که اتفاق میافتد، به این ترتیب از این به بعد حتی اگر خود شخص با ما تماس نگرفته باشد، مراکز دیگر گزارش این موارد را به ما هم میدهند.
از نظر کودکآزاری در وضعیت بحران قرار گرفتهایم؟ به نظر میرسد نوع آزار کودکان شدیدتر از قبل شده باشد.
آمارهای جهانی میگوید از هر هزار کودک بین ۵۰ تا ۱۲۰ یا ۱۴۰ کودک در معرض خشونت هستند. آزار کودکان چیزی نیست که مختص جامعه ما باشد و آنچه شما میگویید شدت گرفته هم به دلیل رسانهای شدن این موارد است نه این که قبلا وجود نداشته باشد. زنده به گور کردن دختران مواردی از کودکآزاری بوده که در گذشته وجود داشته یا در چین باستان، کمترین غذا به زنان و کودکان داده میشده است. حتی در اروپا و امریکا هم اشکالی از آزار کودکان وجود داشته است. بحث کنوانسیون حقوق کودک هم بعد از جنگ جهانی دوم بود که مطرح شد یعنی این مساله، متاسفانه جهانشمول است و از قدیم هم وجود داشته. اما مساله اینجاست که چقدر به تناسب زمان، قوانین بازدارنده را تدوین کرده باشیم. ما خیلی دیر به فکر قوانین حمایتی از کودکان افتادیم و در این زمینه فرهنگسازی کمی هم انجام شده. به عنوان مثال در همه دنیا قانونی به نام گزارش اجباری وجود دارد که ما هنوز آن را نداریم.
یعنی اگر افرادی کودک آزاری را گزارش نکنند مجرم تلقی نمیشوند؟
بله در کشورهای دیگر اینطور است که اگر بچهای در بیمارستان رفت و پزشک و پرستار متوجه آسیبهای اجتماعی شدند باید آن را به ۱۲۳ گزارش دهند یا اگر معلم و مشاور و دوست و همسایه فهمیده بودند باید گزارش بدهند و اگر قاضی بفهمد که چنین چیزی را متوجه شده بودند و گزارش نداده بودند، آنها را مجازات میکند. ما الان این قانون را فقط در مورد مراکز نگهداری از کودکان بهزیستی داریم اما در سطح جامعه چنین موردی را خیلی جدی نداریم که اگر گزارش نکنند جرم محسوب شود. درواقع باید این فرهنگسازی را داشته باشیم که کودکان جامعه فقط کودکان جامعه نیستند بلکه مانند کودکان خود ما هستند و باید در قبال آنها مسئولیت شهروندی داشته باشیم.
آماری هم هست که چقدر خود بچهها با ۱۲۳ تماس گرفتهاند؟
این تماسها خیلی کم است چون هم بچهها درکی از کودکآزاری ندارند، هم از توان جسمی و تکلمی کافی برخوردار نیستند و یک نقطه ضعف دیگر که باید به آن اعتراف کنم این است که ۱۲۳ را به اندازه کافی به خانوادهها و مخصوصا کودکان نشناساندهایم. یکی از برنامههای ما در سال ۹۷ این است که یک طرح ملی انجام بدهیم و میزان آشنایی مردم را با خدمات اوژرانس اجتماعی رصد کنیم. در استان گیلان که من خودم بودم و این طرح را انجام دادیم متوجه شدیم فقط ۲۵درصد مردم اورژانس اجتماعی را میشناسند. اما در عین حال به این هم توجه داشته باشید که وقتی این شناسایی را انجام میدهیم، همزمان با آن لازم است خدماتی که ارائه میکنیم هم افزایش پیدا کند چون ممکن است ورودی بیشتر شود و باید بتوانیم همان میزان خدمات لازم را ارائه کنیم نه این که ظرفیت سازی انجام شود و در پاسخ به متقاضیان ناتوان باشیم.
یکی از گلایههای مددکاران این است که دستشان برای مداخله در وضعیت بحران باز نیست. الان اگر مددکاری مراجعه کند و به این تشخیص برسد که باید کودک را از خانواده بگیرد، چنین امکانی دارد؟
بله اگر خود خانواده این تمایل را داشته باشد که فرزند را تحویل بدهد، با صلح و سازش بچه را از خانواده میگیرند اما اگر خانواده همکاری نکند ولی محرز باشد که شرایط آسیبزاست، با همکاری ضابط قضایی جداسازی از خانواده انجام میشود. با این حال، لایحه جدید حمایت از کودکان که در مجلس منتظر تصویب است، دست مددکار را بیشتر برای فعالیت باز میگذارد و مددکار قدرت اجرایی بیشتری پیدا میکند. اما باید این را بگویم که یکی از مشکلاتی که وجود دارد درباره دستور ترخیص است. یعنی بعد از آن که فرد مورد آسیب را در مراکزمان ساماندهی کردیم، ممکن است دستور ترخیص او صادر شود بدون این که نظر کارشناسان ما را بخواهند که با زحمت زیادی او را ساماندهی کردهاند. این باعث میشود فرد به همان بستر خشونت و آسیبزا برگردد. خواسته ما این است که نظر کارشناسان بهزیستی درباره شرایط ترخیص خواسته شود ضمن این که درمان اجباری مد نظر قرار بگیرد چون بعضی از والدین دچار اختلالات روانی شدید هستند و به صلاح فرد مورد خشونت نیست که دوباره در کنار آن فرد قرار بگیرد تا زمانی که مطمئن شویم بهبود پیدا کرده یا تحت درمان است. قضات در آرای خودشان مستقل هستند و صدور رای به تشخیص خودشان بستگی دارد اما چالشهایی که ما آنها را میبینیم هم بهتر است مورد نظر قرار بگیرد و از کارشناسان ما مشورت بیشتری خواسته شود.
در مواردی که کودکآزاریها شدت زیادی داشتند و رسانهای شدند، به طور شخصی وارد ماجرا شدید که ابعاد آن را پیدا کنید؟
درمورد اهورا وارد قضیه شدم که ابعاد مختلف اوضاع را بررسی کنم. چون آن زمان این اتفاق در حوزه کاری من در استان گیلان رخ داد. اهورا هم فرزند طلاق بود و باید مداخلات پیشگیرانه درمورد او اتفاق میافتاد. اهوراهایی ممکن است وجود داشته باشند که ما در جریان قرار نگیریم و یکی از خواستههای ما از قوه قضاییه این است که آمار خانوادههایی که طلاق میگیرند و فرزندی دارند و ازدواج مجدد میکنند را در اختیار ما قرار بدهند که ما بتوانیم پیش از این که اتفاقی بیفتد در جریان وضعیت زندگی این بچهها قرار بگیریم. البته باید این راهم بگویم که پدر و مادر اصلی فرزند، بیشترین آمار خشونت را علیه آنها انجام میدهند اما به هر حال ازدواج مجدد هم شرایط آسیبزایی را ممکن است برای بچهها فراهم کند که باید اقدامات پیشگیرانه را انجام دهیم.
وضعیت اهورا، قبل از این اتفاق مورد شناسایی بهزیستی قرار نگرفته بود؟
نه ما نمیدانستیم این کودک ممکن است در معرض آسیب باشد. همان روز که این اتفاق افتاده بود به نیروی انتظامی گزارش دادند، به ما هم از بیمارستان خبر دادند که چنین اتفاقی افتاده و کارشناسان ما بودند که گفتند احتمال کودکآزاری جنسی هم هست و بعد که معاینات انجام شد پزشکان متوجه شدند این اتفاق هم افتاده.
چند کارشناس اجتماعی درباره شیوع نوع جدیدی از آزار در خانواده هشدار دادهاند مبنی بر والدآزاری. در تماسهایی که با شما گرفته میشود، گزارشهایی از والدآزاری هم دارید؟
بله. بیشتر این موارد شامل سالمندان و آزار اقتصادی آنها میشود، مخصوصا کسانی که دچار زوال عقل هستند، مواردی را داشتهایم که از آنها سوءاستفاده مالی شده یا مواردی شامل تغذیه نامناسب، توهین، تحقیر و آزار عاطفی و روانی، محدودیت در خروج از خانه یا ارتباط با همسالان. البته در فرهنگ ما خوشبختانه این موارد کمتر است چون هنوز احترام به بزرگترها وجود دارد.
در گزارش آسیبهای اجتماعی، تفکیک به استان وجود دارد؟
وجود دارد ولی حساسیتزاست و نمیتوان به آنها اشاره کرد. با این حال میتوان گفت در بافتهای سنتی آسیبها زیرپوستی است. گاهی خود مردم اذعان دارند که آن آسیب در شهر و شهرستانشان هست ولی مراجعه نمیکنند چون آن را لکه ننگی برای خودشان میدانند. باید فرهنگسازی انجام شود که هرکس به مرکز آسیب مراجعه کرد، دچار انگ نشود و لازم است که از خدمات اجتماعی استفاده شود. بنابراین وقتی جایی گزارش کم است به این معنی نیست که آنجا آن آسیب وجود ندارد بلکه خیلی از مواقع گزارش نمیشود. اما خب مواردی مانند روسپیگری در جوامع شهری بیشتر اتفاق میافتد چون پدیده “گمنامی” وجود دارد، کنترل اجتماعی کمتر است و چنین آسیبهایی در کلانشهرها بیشتر است.
درباره میزان روسپیگری در شهرهای بزرگ آماری هست؟
آمار دقیقی نیست اما مواردی که به مراکز ما مراجعه کردهاند را پایش میکنیم. اغلب آنها زیر ۳۰ سال و با تحصیلات زیر دیپلم هستند. ۷۵ درصدشان سلامت روانی دارند ولی ۲۵ درصد از نوعی اختلال روانی رنج میبرند. گزارشهای دیگری هم هست که نمیتوان به همه آنها اشاره کرد.
سالهاست از سیاست انکار درمورد این افراد استفاده میشود یا اعداد و ارقام ضدونقیض مطرح میشود. حالا هم شما میگویید نمیتوان اطلاعات کافی از این افراد مطرح کرد.
بله یکی از آسیبهای اجتماعی مهم که سالها انکار شده و راه حلی برای آن در نظر گرفته نشده، موضوع زنان خیابانی است. آمار جسته و گریختهای هم مطرح میشود اما این که میگویم نمیتوان به آنها استناد کرد به این دلیل است که همهشماری وجود نداشته چون یک آسیب پنهان است و امکان همهشماری وجود ندارد. به هر حال امیدوارم در سال جدید یک تفاهمنامه با مراجع ذیربط داشته باشیم که اجازه ورود را به سازمان بهزیستی بدهند و بتوانیم با شناسایی این افراد، از آسیبهایی که متوجه خود آن زنان، فرزندانشان و دیگرانی که با آنها ارتباط دارند بکاهیم. این زنان خودشان قربانی آسیبها و شرایط موجود هستند و باید در برنامههایی که تدارک میبینیم، به جای انکار و کتمان واقعیت، خدمات را به این زنان ارائه بدهیم و آنها را در حوزههای مختلف توانمند کنیم که بتوانند رفته رفته از این کار فاصله بگیرند. در این حوزه نیاز به رویکرد کاهش آسیب با یک نگاه جدی و کارشناسی داریم، مخصوصا که الگوی انتقال ایدز در حال تبدیل از تزریق مشترک به رابطه جنسی است.
درباره فرار دختران از خانه و ارجاع به خانه سلامت چطور؟ آماری هست؟
ما در بیشتر استانها، مراکزی برای ارجاع دختران فراری از خانه داریم اما آمار فزایندهای درباره میزان ارجاع نداشتهایم. آمار با شیب ملایمی در حال رشد است و تغییرات چشمگیری ندیدهایم.
میزان مراجعه زنان خشونتدیده به خانههای امن چطور؟
در مورد ارجاع زنان به خانه امن هم افزایش یا کاهش چشمگیری نداشتهایم. در این مورد هم تمرکزمان را بر پیشگیری و همچنین گسترش مراکز روزانه میگذاریم همانطور که تاکنون این مراکز افزایش پیدا کردهاند.
برای دوره کاری جدید اورژانس اجتماعی با مسئولیت شما، چه اولویتهایی را مد نظر دارید؟
من فکر میکنم یکی از اشکالات موجود این است که تاکنون شیوهنامه اجرایی اقدام و عمل را نداشتهایم در حالی که کارشناسان ما باید به طور منسجم و تخصصی بدانند بر اساس چه معیارهایی باید عمل کنند. این کاری است که حتما در نظر دارم انجام شود. موضوع دوم این است که گروهها و افرادی که بیشتر در معرض آسیب هستند، مانند فرزندان طلاق یا اعتیاد یا کسانی که والدینشان در معرض بیماری روانی هستند، باید به طور اخص مورد توجه قرار بگیرند چون بیشتر در معرض احتمال آسیب هستند. درواقع باید غربالگری انجام بدهیم، گروههای در معرض خطر را در یک چارچوب و شیوهنامه بشناسیم و بعد برای پیشگیری وارد شویم. این از اولویتهای ما برای سال جدید است. مورد دیگر هم همانطور که اشاره کردم، رسیدگی به وضعیت زنان ویژه است که باید نسبت به شناسایی و توانمندسازی اقتصادی آنها برای دور شدن از روسپیگری اقدام کرد.
و سوال آخر این که اخباری که درباره وضعیت کرمانشاه، از افزایش مشکلات روحی یا خودکشیها، شنیده میشود چقدر صحت دارد؟ این اوضاع را رصد میکنید؟
بعد از وقوع زلزله، اورژانس اجتماعی و تیم محب سازمان بهزیستی که مربوط به حوزه پیشگیری است، وارد مناطق زلزلهزده شدند تا به وضعیت روحی و روانی مردم رسیدگی کنند. اتفاقا در وزارت بهداشت ماه گذشته یک جلسه داشتیم و بررسیها نشان داد که اختلاف معناداری درمورد شیوع مشکلات روحی و خودکشی در زمان زلزله با مدت مشابه سال قبل از آن وجود نداشت.
یعنی میزان خودکشیها بیشتر نشده؟
بله بیشتر نشده و این موضوع توجیه هم دارد؛ به این دلیل که وقتی افراد در شرایط بحران قرار میگیرند همبستگی اجتماعی پیدا میکنند. در این مقطع زمانی اتفاقا آمار مربوط به خودکشی کاهش هم پیدا میکند. اما بعد از گذشت مدتی از واقعه است که امار مواردی مثل سوءمصرف مواد مخدر یا خودکشی بیشتر میشود چون تازه اندوه واقعه بر افراد مستولی میشود. به همین دلیل تعاملی از طرف بهزیستی بادانشگاه علوم پزشکی انجام شده که باید بیشتر مداخله داشته باشیم که این موارد پیش نیاید اما در حال حاضر تفاوت معناداری در میزان آسیبهای روحی دیده نشده.
اما گزارشهایی درباره افزایش خودکشی در مناطق زلزلهزده آمده.
خیر این گزارشها صحت ندارد.
انتهای پیام




