روزنامهخوانی با انصاف – ۱۷ اسفند ۹۶

«محمد توکلی»، انصاف نیوز: موضوعات مرتبط با حقوق زنان از سوژههای پر تکرار در یادداشتهای منتشر شده در روزنامههای امروز، ۱۷ اسفند ۹۶ بوده است. حواشی مراسم شهرداری تهران به مناسبت روز زن، سخنان رییسجمهور روحانی در جلسهی روز گذشتهی هیئت دولت و همچنین سفر ولیعهد عربستان به انگلستان نیز مورد توجه روزنامهها قرار گرفته و تصاویر و تیترهای صفحهی اول روزنامهها را به خود اختصاص داده است.
سیدجلال ساداتیان نوشته است: سفر محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی به لندن، با سر و صدای زیادی در بریتانیا مواجه شده است و مخالفان اعتراضهایی را نسبت به میزبانی بریتانیا از این سفر برپاکردهاند. هر چند روابط تجاری عربستان سعودی با غرب و ترمیم چهره پادشاهی این کشور در رسانههای غربی از اهداف عمده این سفر اعلام میشود اما باید دید هدف اصلی ولیعهد سعودی از انجام چنین سفری چیست. برای دریافتن اهداف این سفر، ابتدا باید مروری بر رویدادهای سه سال گذشته در سیاست خارجی و داخلی عربستان سعودی داشت. محمد بنسلمان بعد از اینکه پدرش به پادشاهی رسید به عنوان جانشین ولیعهد منصوب شد و خیلی سریع با کنار زدن ولیعهد به جای او نشست. اکنون او به صورت بالفعل حاکم عربستان است و کشور را او اداره میکند. او یکی از همفکران خود را نیز از خارج از خانواده سلطنتی به وزیر امورخارجه انتخاب کرده است تا اهداف و بلندپروازیهای ولیعهد جوان سعودی را در سیاست خارجی اجرایی کند.
به نوشتهی سرمقالهی روزنامهی اعتماد: طی یک سال گذشته با روی کار آمدن دونالد ترامپ در امریکا، عربستان سعودی بار دیگر تلاش کرده است تا غرب را با خود همراه کند، دعوت از ترامپ برای سفر به ریاض به عنوان اولین سفر خارجی رییسجمهور امریکا و بستن قراردادهای کلان خرید تسلیحاتی به عنوان یک باج چشمگیر به امریکا باعث شد که امریکا به عنوان یک متحد قدیمی دوباره به سمت عربستان سعودی باز گردد. در همین راستا اکنون عربستان سعودی تلاش میکند که حمایت اروپا را نیز بخرد. اما ضلع سوم سیاست خارجی جدید عربستان سعودی، نزدیکی با رژیم صهیونیستی است. امروز شاهد هستیم که رژیم اسراییل دست خود را در جیب ریاض کرده است و پادشاهی عربستان سعودی را به عنوان مجری و تامینکننده مالی سیاستهای خود در منطقه و جهان به کار میگیرد. امروز خواست مشترک عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی این است که جلوی قدرت و نفوذ ایران در منطقه خاورمیانه را بگیرند و آمال و آرزوهای توسعهطلبانه و تجاوزکارانه خودشان را در منطقه عملی کنند. خشم مشترک دولتهای سعودی و اسراییل از دولت پیشین امریکا نیز درست به همین دلیل بود که احساس میکردند با توافق هستهای میان ایران و قدرتهای جهانی، توان و آزادی عمل ایران در منطقه افزایش چشمگیری پیدا کرده است.
این دیپلمات میپرسد: آیا پروژه صهیونیستها برای استفاده از پول نفت سعودی در تغییر سیاستهای لندن و اختلافافکنی در میان کشورهای اروپایی در برجام موفق خواهد شد یا نه؟ مهمترین هدفی که محور سعودی-اسراییل از این سفر بریتانیا دنبال میکنند همراه کردن لندن با واشنگتن برای خروج از برجام و ایجاد تحریمهای جدید و تصویب قطعنامههای شورای امنیت به بهانههایی مانند حقوق بشر یا امثالهم در شورای امنیت علیه ایران است.
روزنامهی جهانصنعت نیز به سفر محمد بن سلمان به انگلستان پرداخته است: محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به دنبال سفر به قاهره، دیروز برای دیدار با نخستوزیر بریتانیا، وارد لندن شد. با توجه به علقهها و اولویتهای رفتاری بن سلمان در دورههای اخیر، به نظر میرسد که سفر او به لندن که قرار است بعد از آن به پاریس و سپس واشنگتن ادامه یابد، از انگیزههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی خالی نیست. به عبارت دیگر محمد بن سلمان با سفر به این پایتختها، اهداف چندجانبه را دنبال میکند که به نظر میرسد حضورش در لندن از اهمیت بیشتر و نقطه عزیمت تحقق اهداف او باشد. در بعد اقتصادی، محمد بن سلمان تلاش دارد با تمرکز بر توسعه مشارکتهای تجاری فصل جدیدی را در روابط دوجانبه ریاض – لندن باز کند. امضای شماری از توافقنامههای تجاری و یادداشت تفاهم همکاری و همچنین حجم همکاریهای یکصد میلیارد دلاری بیانگر عزم محمد بن سلمان در تحقق اهداف اقتصادی دو کشور است. حجم بالای این مناسبات تجاری نشان میدهد که دیدگاه ریاض درباره سرمایهگذاری در جزیره آن هم در پسابرگزیت تغییر نخواهد کرد.
صلاحالدین هرسنی ادامه میدهد: در بعد سیاسی، محمد بن سلمان چند هدف را توامان تعقیب میکند؛ اول آنکه روی حمایت و توان مهندسی لندن در پروژه اصلاحات خود در فضای اجتماعی و سپهر سیاست عربستان حساب باز کرده است، تلاش دارد که لندن را در حمایت از خود همراه کند. در همین ارتباط شرایط هموار شدن کسب قدرت مطلق و نیل به پادشاهی محمد بن سلمان بدون رضایت و تحقق مطالبات آمریکایی- انگلیسی ممکن نیست بنابراین او تلاش میکند که رضایت بریتانیا را برای هموار کردن مسیر کسب قدرت مطلق فراهم کند. دوم آنکه تنشهای اخیر میان قاهره و بیروت با تلآویو و نقشی که آنها با طرح آمریکایی انتقال سفارت آمریکا به قدس دارند، با پادرمیانی محمد بن سلمان میتواند معطوف به نتیجه و پایان خوشی داشته باشد. بنابراین ولیعهد عربستان با سفر به لندن ماموریت دارد زمینه عربی را برای تحقق طرح آمریکایی انتقال سفارت آمریکا به قدس فراهم سازد.
به نظر نویسنده: در رویکرد امنیتی محمد بن سلمان، تهران بازیگری ستیزهجو تعریف شده و از قابلیت نفوذ بدخیم در منطقه برخوردار است، در نتیجه مخل نظم ژئوپلیتیکی در منطقه است و با رفتار بیثباتکننده خود تهدیدی آشکار و جدی برای امنیت منطقه خلیجفارس و منافع بریتانیا و حتی منافع متحدان است. نظر به آنکه منافع بریتانیا و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس از یک حلقه مشترک تهدیدی چون تهران به چالش میافتد، محققا محمد بن سلمان با توجه به رویکرد ضدایرانی خود با لندن برای عقب راندن اقدامات تهاجمی ایران در منطقه و کاهش نفوذ بدخیم تهران در خاورمیانه همکاری میکند. حال محمد بن سلمان با سفر معناداری که به لندن کرده است، با تلاشی سازمانیافته خود درصدد شکل دادن این ائتلاف به منظور مهار و انزوای ایران در هندسه ژئوپلیتیکی غرب آسیاست.
فاطمه ذوالقدر در روزنامه ایران مینویسد: تقارن مناسبات اجتماعی و مهم کشور با ولادت حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها و روز زن فرصتی برای تعمق و رهنمود گرفتن از زندگی آن بزرگوار است، زنی که در طول تاریخ بشریت عنوان سرور زنان عالم را گرفت و شخصیت ممتاز آن الگوی بیبدیل برای زن در همه عصرها و دورههاست.زن موجودی ظریف، با احساس و عاطفه قوی است که مظهر آرامش و سکون نام گرفته و یکی از اهداف آفرینش این اشرف مخلوقات، تقبل بار رسالت تعلیم و تربیت جامعه برای رسیدن به قرب الهی و تکامل نسل بشر در سایه رحمت و مودت الهی است. بر این اساس با توجه به نقش انسانساز زنان، جایگاه، ارزش و منزلتی کریمانه و مقدس در دین مبین اسلام به وی داده شده و تکریم زنان یکی از شاخصههاو نتایج مهم حکومت دینی برشمرده شده است. اما ناآگاهی و اشراف و شناخت لازم نسبت به این نیمی از پیکره اجتماع انسانی خدشههایی را به شخصیت و جایگاه و منزلت اجتماعی زن در طول تاریخ روا داشته و با وجود فاصله از جاهلیت صدر اسلام، جاهلیت مدرنی نسبت به زنان وجود دارد که جایگاه واقعی زن را بدرستی به تصویر نکشیده است و به تبع آن چالشهای عمیقی را در موضوع مشارکت زنان درعرصههای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ایجاد کرده است.
به نوشتهی سرمقالهی این روزنامه: با وجود سپری شدن چهار دهه از انقلاب شکوهمند اسلامی که مقرر بود مقام و منزلت اسلامی و الهی زن مد نظر در همه ارکان قرار گرفته شود، میگذرد اما کماکان بسیاری قوانین مردسالارانه بر این قشر روا میشود و در اصلاح و بازنگری قوانین نیز آنگونه که باید همراهی و مساعدت شکل نگرفته است. به عنوان نماینده جامعه زنان برای افزایش حداقل سن قانونی ازدواج دختران که آسیبهای آن نه تنها مورد تأیید پزشکان، روانپزشکان. جامعهشناسان و حقوقدانان است بلکه تعدادی از علمای عظام نیز بر آن صحه گذاردهاند اما باز هم مشاهده میشود که فارغ ازاین دانش و بینش اظهار نظرهایی صورت گرفته که به این آسیبها توجهی نمیکند و در موضوع لایحه منع خشونت علیه زنان آنقدر بوروکراسی اداری برای تصویب این قانون لحاظ میشود که گامها را سست میکند. موضوع تابعیت به فرزندان حاصل از ازدواج زنان با مردان خارجی نیز موضوعی است که هنوز این تبعیض جنسیتی بر آن سایه افکنده و فرزندان این مادران در بیهویتی باقی ماندهاند و پارهای از معضلات جانبی برخاسته از این مطالبهگری، اصل موضوع را متأثر میکند.
این عضو فراکسیون زنان مجلس میپرسد: آیا وقتی قوانین ما دارای سوءگیریهای جنسیتی است یا قانون آنگونه که باید حقوق زن را به شفافیت ندیده و حتی در پاره ای از موضوعات نیاز به قوانین و رویههای جدید است، بازنگری در قوانین با رویکردهای فراجنسیتی را نباید مدنظر داشت تا آن دادگاه صالح بتواند حکمی بر مبنای قانون نه بر مبنای سلیقه و قول انجام دهد؟ هفته زن و روز مادر بهانهای برای تأمل و درنگ هرچه بیشتر بر خواستها و مطالبات جامعه زنان است، این نامگذاری را نباید در یک تبریک و شادباش برای جامعه زنان خلاصه کرد بلکه باید قوانین و تدابیر و برنامهها و سیاستهایی لحاظ شود که این احساس شادی و آرامش را زنان و دختران جامعه هر روز و به صورت پایدار احساس کنند.
در سرمقالهی روزنامهی شرق که به قلم صالح نیکبخت نوشته شده است میخوانیم: آزادی، برابری، برادری، نخستین شعار زنان پاریسی در روزهای پرالتهاب انقلاب کبیر فرانسه بود. آنان با این شعار از باغ تویلری در قلب پاریس به سوی کاخ ورسای حرکت کردند و برای اولین بار در تاریخ اروپا خواهان حق رأی شدند. مبارزات زنان اروپا از این تاریخ، یکی از پایههای انقلابهای دموکراتیک علیه فئودالیسم و ارتجاع بود. با این همه سرمایهداران در هر کشوری که به قدرت رسیدند، کارگران زن را بیشتر از مردان استثمار کردند و کمترین مزد را به آنان دادند. قیام سراسری کارگران زن صنایع نساجی نیویورک در اعتراض به ساعات طولانی کار، شرایط نامساعد کار و کار کودکان، در هشتم مارس سال ۱۹۰۸ میلادی و ۵۱ سال بعد از آغاز نخستین اعتصابات کارگری در آمریکا موجب شد که به درخواست زنان سوسیالیست آمریکا، آخرین یکشنبه ماه فوریه بهعنوان روز ملی زن نامگذاری شود. با آتشسوزی یکی از کارخانههای نساجی نیویورک که از ۵۰۰ کارگر زن، ۱۵۴ نفر در آتش سوختند و تلاشهای بیوقفه «کلارا زتکین»، سوسیالیست آلمانی، روز هشتم مارس بهعنوان روز جهانی زن شناخته شد.
این حقوقدان در ادامه مینویسد: پاسداشت عملی و جدی حقوق زنان و فراهمکردن زمینه برابری حقوق زن و مرد در تمامی عرصهها به دور از شعارها، پاسخ این سؤال است؛ زیرا حمایت از «حقوق زن» به مناسبت زن بودن او و حقوقی که دارد و اعاده حقوقی که زنان از آن محروم شدهاند و بدون سبب قانونی نادیده گرفته شده است، میتواند بهترین معیار سنجش رعایت حقوق بشر در هر جامعهای باشد. نمیتوان انکار کرد در سالهای اخیر اقداماتی در جهت حفظ حقوق زنان در جهان به عمل آمده است؛ اما نه در ایران و نه در جهان تمام آنچه از این حقوق به رسمیت شناختهشده، یا اجرائی نشده یا عزمی جدی برای تحقق همه آن وجود ندارد.
نویسنده بر این باور است که: قانون اساسی ایران که تدوینکنندگان، آن را مبین نهادهای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی جامعه اعلام کردهاند، نقش زن را هم مبتنی بر این اصول و ضوابط اعلام کرده است. بااینهمه جز در اصل ۱۱۵ که شرط «رجل سیاسی»بودن رئیسجمهور را مطرح کرده، صرفنظر از اینکه منظور از «رجل سیاسی»، معنی لغوی یا عرفی آن است، در هیچ جای دیگر از آن، زنان را از تصدی مشاغل دیگر منع نکرده است. باوجوداین برای زنان محدودیتهای قانونی و عملی فراوانی در تصدی بسیاری از مشاغل اعمال میشود. شرایط اقتصادی جامعه هم که بینیاز از توضیح است و هر دری را به روی ورود زنان فعال در عرصه اجتماعی میبندد. مشکلات زنان و نابرابریهای قانونی منحصرا موارد فوق نیست. زنان در اندرون خانه و در عرصه زندگی شخصی و خانوادگی هم با محدودیتهای متعددی روبهرو هستند. بقای ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی که «مرد میتواند هر وقت بخواهد زن خود را طلاق دهد» و نادیدهگرفتن محدودیتها درباره ازدواج مجدد و تعدد زوجات دائم و موقت از دیگر مواردی است که نمایان است. مشکلات زنان کارگر و کارمند در مرخصی بارداری، زایمان، بهداشت و شیردادن به کودکان و امنیت شغلی آنان و نداشتن حقوق برابر در عمل با توجه به گرانی و تورم کمرشکن فراروی تمام کسانی است که به مشکلات مضاعف نصف جمعیت کشور میاندیشند و در فکر فردایی بهتر برای مردم کشور خود هستند.

محمد طحانی – روزنامهی ابتکار
روزنامهی جوان به خاطر رقص چند کودک «دلواپس» شده و مینویسد: سهشنبه شب ویدئویی در فضای مجازی منتشر شد، رقص و آوازهخوانی دختران در حضور مردان و مسئولان شهرداری، به بهانه ولادت حضرت زهرا (س) در برج میلاد تهران. شرح جزئیتر رقاصی، عشوهگری و طنازی دخترکان آن مراسم نه قابل نگارش و چاپ در روزنامه است و نه اساساً نیازی به آن است، اما ویدئوی منتشره به واقع یک ویدئوی «مبتذل» یعنی خارج از حدود احکام و معارف دین مبین اسلام بود. محمدعلی نجفی، پیشتر فضاهایی را از کشیدن قلیان دوسیب مردان همراه با زنان ترسیم و از آن دفاع هم کرده بود اما شهردار تهران به همراه عده دیگری از مدیران شهری در صف اول مراسم برج میلاد هم حضور داشتند. با شروع رقص و آواز دختران، برخی از زنان حاضر در جلسه سالن را ترک میکنند، اما نجفی همچنان در صف اول نشسته است.
به نوشتهی محمدصادق فقفوری: درباره این به اصطلاح جشن، حتی اگر پذیرفته شود که هنجارشکنی در برج میلاد به نام حضرت زهرا (س)، بانوی عفاف، عصمت و حیا، برخاسته از اعتقاد شخصی مجموعه مدیریت شهری و ناشی از منش اباحهگرایانه ساختاری مدیریت فعلی شهری و نیز از روی تعمد و به منظور قبحزدایی و خطشکنی در ترویج یک فرهنگ منحط نباشد، اولین و ضروریترین کار در چنین مواقعی ترک جلسه است. پذیرفتنی نیست که شهردار تهران در صف اول نظارهکنندگان رقص و آوازهخوانی دختران نشسته باشد و با حضورش به این عمل ساختارشکنانه مشروعیت ضمنی ببخشد و احیاناً به این امید باشد که دامن این هنجارشکنی وی را نخواهد گرفت، که اگر دامنگیر شد آن وقت ابلاغیه صادر کند و ندای وا اسلاما سردهد و توبیخ ظاهری کند.
این روزنامهی تندرو این دیدگاه را مطرح میکند که: حاشیه جایگزین کار جهادی در مدیریت جدید شهری شده است. اگر از مجموعه شورای شهر و شهرداری تهران این سؤال پرسیده شود که در هفت ماه گذشته که بر سر کار آمدهاید کدام پروژه عمرانی، پروژه نه، کدام کار عمرانی، حتی کار هم نه، کدام خدمت مؤثرِ عملی و قابل بیان در حوزه شهری در پایتخت انجام داده شده است، احتمالاً و واقعاً سکوت پاسخ ایشان خواهد بود. البته که تعطیلی متروی دایر، خاک خوردن پروژههای در دست اجرای شهری و نامگذاری خیابان به نام مصدق و زدن ساختمان به نام حجاریان هم کار است دیگر!
در سرمقالهی روزنامهی کیهان میخوانیم: «حاشیهسازی» این روزها برای دولتمردان از نان شب هم واجبتر شده است. پیشبینی چنین وضعی اصلا سخت نبود. پیش از این بارها در همین وجیزه پیشبینی کرده بودیم که دولت اگر تغییر مسیر ندهد، به حاشیهسازی نیاز جدی خواهد داشت. دست فرمانی که دولت اول آقای روحانی با آن کشور را اداره میکرد، به مقصد نمیرسید؛ دولت هم تغییر مسیر نمیداد و در عوض، ناکامیها را به پای دولت قبل مینوشت تا شاید با ادامه این مسیر فرجی شود و به مقصد برسد. این مسیر ادامه یافت تا اینکه به ناکجاآباد رسید. اظهارات و سیاستهای «کدخدا» و دوستان اروپاییاش نیز نشان میداد، برجام فقط و فقط یک کلاه گشاد بود و خبری از گشایش اقتصادی نیست.
جعفر بلوری ادامه میدهد: راز این همه حاشیه، هجمه و حمله به منتقدان در همین نکته است. برجام همه چیز دولت بود و با این بدعهدیها دولت «همه چیز» خود را از دست داده است. نگاهی به صفحه اول این روزهای روزنامههای حامی دولت اگر بیندازید، خبری از تیترها و تصاویر آنچنانی درباره آقای روحانی نیست. این یعنی دولت، علاوهبر برجام، حامیان خود را هم از دست داده. شاید هر کس در شرایط امروز دولت بود، همینگونه حاشیه میساخت، اهانت میکرد و بعضا حرفهای عجیب و غریبی میزد که کسی، علت بیان آن را پیدا نمیکرد. مثل ماجرای قرآن و خودرو! این البته همه ماجرا نیست. بخش دیگر پاسخ این پرسشها نزد اطرافیان دولت و همین جریانهای سیاسی و در یک کلام، «فتنهگران» است. دولت متاسفانه به رغم هشدارهای دلسوزانه منتقدان، هیچگاه حاضر نشد با فتنهگران مرزبندی کند. فتنهگرانی که تا دیروز با رفتار و کنایه میفهماندند اعتقادی به جمهوری اسلامی ایران ندارند و حالا طی مصاحبههای تصویری میگویند، هیچ اعتقادی به جمهوری اسلامی ایران نداشتهاند!
به اعتقاد نویسنده: هیچ بعید نیست برخی از این کمکاریها و ریلگذاریهای غلط عمدی و با هدف ایجاد نارضایتی نه از دولت که از نظام صورت گرفته باشند. چقدر تلاش کردند اعتراضهای آرام مردمی به وضعیت بد اقتصادی را «سازماندهی شده» از سوی نظام! جا بزنند و به اغتشاشهای پراکندهای که به جنایت منتهی میشد، مشروعیت ببخشند؟! عدم ارائه خدمات به مردم در آن چند روز برفی تهران، به ورشکستگی کشاندن یک به یک کارخانهها برای فروش زمینهای مرغوب آن! و به قیمت بیکار شدن صدها کارگر، کتمان رقم واقعی تورم، گل و بلبل نشان دادن وضعیت اقتصادی و…و در نهایت اعلام اینکه«نمیگذارند»، «اقتصاد در دست دولت نیست، در دست فلان نهاد است» جز برای ایجاد نارضایتی از نظام است؟!
این روزنامهی مخالف دولت اعتدال در نهایت الگوی مورد پسند خود برای ادارهی کشور را اعلام میکند: رسیدن به نقطه مطلوب در همه حوزهها، چه اقتصادی و چه فرهنگی، روحیه جهادی و انقلابی میطلبد. هیچ کس با آویزان شدن به این کشور یا آن کشور به جایی نرسیده است. سردار بزرگ، قاسم سلیمانی یک نمونه کامل و عینی از مدیریت جهادی است که «داعش و گروههای تروریستی و تکفیری»، یکی از بزرگترین و پرهزینهترین پروژه صهیونیسم مسیحی در منطقه را با همین روحیه انقلابی زمینگیر کرد. فاصله وضعیت منطقهای ما با وضعیت اقتصادی و فرهنگیمان، فاصلهای است به اندازه زمین تا آسمان. مدیریت این دو منطقه از دو تفکر متفاوت سرچشمه میگیرد. قضاوت با شما، کدام روش موفقتر است؟ کدام یک محبوبتر؟! پاسخ خیلی روشن است. دولت ریل را تغییر دهد.

جلال پیرمرزآباد – روزنامهی شرق
در سرمقالهی روزنامهی ابتکار میخوانیم: جسم وکالبد اقتصاد ایران زیرشلاق انواع خشکسالی ها بدریخت و نحیف می شود و اگر جلوی گسترش خشکسالی ها را نگیریم کویری شدن کسب و کار ایرانیان دور نیست . این داستان شوخی بردار نیست و برای تهدید یا بزرگنمایی برقلم جاری نشده است. نشانه های کویری شدن در بالاترین سطح را می توان منفی شدن نرخ رشد سرمایه گذار ی در ایران دید . نرخ رشد سرمایه گذاری درایران ۵سال پی در پی با رشد منفی دست و پنجه نرم می کند و تازه پس از ۲۰ فصل در نیمه نخست امسال با رشد صفردرصدی همراه شده است که باید دید تاچه اندازه این وضع پایداری نشان می دهد.
به نوشتهی محمدصادق جنانصفت: بحث اینجاست که نقطه عزیمت برای جلوگیری از غرق شدن اقتصاد کجاست. تردیدی نیست که این مقوله ازجنس فرهنگ نیست چون برای میوه دادن نیاز به زمان بلندی دارد. این ازجنس خود اقتصاد هم برای کوتاه مدت نخواهد بود چون دست و پا زدن در بیهودگی است. باید از سرچشمه شروع کرد که به نظر می رسد تعامل با جهان ازجنس دیگر است. ایران دست کم سه دهه است با غرب و پرچمداران آن سر ناسازگاری دارد و البته آنها نیز هرگز راضی به توسعه ایران نبوده اند و هرچه می توانستند برسر راه کسب و کار ایرانیان مانع گذاشتند. دوستی ایران با کشورهایی که دراقتصاد امروزجهان وزن ونقشی ندارند و تنها کالایی که تولید می کنند کالاهای نظامی است یا امید بستن به کشوری مثل چین که برای رسیدن به پله اول اقتصاد جهان کشورهایی مثل ایران را مثل آب خوردن قربانی می کند تا امروز برای اقتصاد ایران منفعت نداشته است.
نویسنده در نهایت پیشنهاد میدهد: برای اینکه از کویری شدن اقتصاد ایران جلوگیری کنیم بهتر است به جای دوستی بی حاصل با کشورهایی که اقتصادشان رونق ندارد و اتفاقا رقیب قدرتمند ایران به حساب می آیند مسیررا دگرگون کرده و به سوی دوستی با کشورهایی با اقتصادنیرومندپیش برویم. به طور مثال آیا دوستی اقتصادی با آلمان برای ایران مناسب است یا دوستی اقتصادی با روسیه. ایران در حال حاضر با چالش اقتصادی مواجه است تا چالش نظامی و امنیتی و این مساله قابل اعتنامورد توجه همه جناحهای سیاسی نیز است. بنابراین میتوان دردنیای واقعی با دوستان تازه ای راه رفت و دادو ستد کرد.

اردشیر رستمی – روزنامهی ایران
انتهای پیام




